کلمه جو
صفحه اصلی

وذی

فرهنگ فارسی

خراشیدن، خرا ، مایعی که بعدازمنی بیرون می آید
آبی که پس از انزال از کسی خارج میشود

لغت نامه دهخدا

وذی. [ وَذْی ْ ] ( ع اِ ) ودی. آب که پس ازبول بیرون آید. آب رقیق و لزج را که پس بول بیرون آید وذی گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). آبی که پس از انزال از کسی خارج میگردد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَذی شود. || خراش. || ( مص ) خراشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و فعل آن از باب ضرب است. ( منتهی الارب ).

وذی.[ وَ ذی ی ] ( ع اِ ) وَذْی ْ. آبی که پس از انزال از کسی خارج میشود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَذْی شود.

وذی . [ وَذْی ْ ] (ع اِ) ودی . آب که پس ازبول بیرون آید. آب رقیق و لزج را که پس بول بیرون آید وذی گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آبی که پس از انزال از کسی خارج میگردد. (ناظم الاطباء). رجوع به وَذی ّ شود. || خراش . || (مص ) خراشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و فعل آن از باب ضرب است . (منتهی الارب ).


وذی .[ وَ ذی ی ] (ع اِ) وَذْی ْ. آبی که پس از انزال از کسی خارج میشود. (ناظم الاطباء). رجوع به وَذْی شود.


فرهنگ عمید

= وذی vazi
مایعی که بعد از خروج منی بیرون می آید.

وذی‌ vazi#NAME?


مایعی که بعد از خروج منی بیرون می‌آید.



کلمات دیگر: