کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالملک

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالملک (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdolmalek) (فارسی: عبدالمَلِک) (انگلیسی: abdolmalek)
معنی: بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی، بنده ی مَلِک ( پادشاه )، [مَلِک از نام های خداوند]، ( اَعلام ) ) نام دو تن از امیران سامانی، عبدالملک اول: ششمین امیر سامانی [، قمری]، پسر نوح اول، عبدالملک دوم: آخرین امیر سامانی [ هجری]، پسر نوح دوم، که سلطان محمود خراسان را از او گرفت و سردارانش به او خیانت کردند و او را به ایلک خان تسلیم کردند، ) عبدالملک ابن علی: نخستین فرمانروا [، قمری] و بنیانگذار سلسله ی موحدون، که سلسله ی مرابطون را برانداخت و تونس و مراکش را فتح کرد، ) عبدالملک ابن مروان: خلیفه ی اموی [، قمری] که شورش عبدالله ابن زبیر را به دست حجاج ابن یوسف فرو نشاند و به حجاج اختیارات وسیعی داد، در زمان او دفترهای دولتی از پهلوی به عربی برگردانده شد و نخستین سکه ی طلای اسلامی ضرب شد، ) عبدالملک نیشابوری: ( = امام الحرمین ) [، قمری] فقیه شافعی و نخستین مدرس مدرسه ی نظامیه ی نیشابور، ( عربی ) بنده ی مَلِک که نامی از نام ها و صفات خدای متعال باشد ]مَلِک از نامهای خداوند[

(تلفظ: abdolmalek) (عربی) بنده‌ی مَلِک که نامی از نام‌ها و صفات خدای متعال باشد . ]مَلِک از نامهای خداوند[ .


فرهنگ فارسی

مظفر دومین امیر از بنی عامر (بلنسیه ) ( جل. ۴۵۳ ه.ق ./ ۱٠۶۱ م . ۴۵۷ ه.ق ./ ۱٠۶۵ م . ) .
مولی العبلات از مولدین بربر و از مغنیان مشهور صدر اسلام و از حاذق ترین آنان در صنعت غناست وی بمکه سکونت گزید از جهت جمالی که داشت الغریض میگفتند وی بسال ۵۹ قمری درگذشت

لغت نامه دهخدا

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن احمدبن عبدالملک بن شهید القرطبی ، مکنی به ابومروان و ملقب به ابن شهید.رجوع به ابن شهید ابوعامر و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن احمد الجذامی. از بنی هود و از امراء دولت هودیه در سرقسطة اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 503 هَ. ق. ولایت سرقسطةرا یافت و مدتی در آن سمت بود. سپس به سال 512 هَ.ق. الفونس ششم پادشاه اراغون بر او غالب شد و عبدالملک به قلعه ای به نام روطه پناه برد و تا سال 513 هَ. ق. که درگذشت در آنجا بماند. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن الشریف محمدبن علی العلوی ، مکنی به ابومروان. از ملوک دولت اشراف علویین در مغرب اقصی است به سال 1140 هَ. ق. به فاس با وی بیعت کردند و او به مکناسه رفت و در آنجا یاران وی برادر او احمد ذهبی را دستگیر کرده بودند عبدالملک او را بند نهاد و به سجلماسه فرستاد پیروان ذهبی بر خلع او اتفاق کردند عبدالملک بدانست و بفاس رفت. ذهبی بازگشت و بامردم فاس جنگ کرد تا آنکه عبدالملک را به وی تسلیم کردند ذهبی او را به مکناسه آورد و بفرمود تا او را به سال 1141 هَ. ق. خفه کردند. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن جمال العصامی الاسفرایینی. از بزرگان علماء عربیت است. او راست : الحاشیة علی شرح الکافیة. الاطول ( عارض به المطول ). بلوغ الارب من کلام العرب.الکافی فی العروض و القوافی. شرح ایساغوجی التسهیل فی العروض. رسالة فی تحریم الدخان و جز آن از شروح وحواشی. وی به سال 978 هَ. ق. به مکه متولد شد و در1037 هَ. ق. به مدینه درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن حبیب بن سلیمان بن هارون السلمی ، مکنی به ابومروان. رجوع به ابن حبیب ابومروان و الاعلام زرکلی شود.

عبدالملک. [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن حسین بن عبدالملک المکی العصامی. مورخ و از مردم مکه است. به مکه متولد شد و هم در آنجا درگذشت. او راست : سمط النجوم. العوالی فی انباء الاوائل و التوالی. وی به سال 1049 هَ. ق. متولد شد و در 1111 هَ. ق. به مکه درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالملک.[ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن دثار الباهلی. از اشراف و شجعان عرب است. در جنگهای اشرس بن عبداﷲ با مردم سمرقند و ماوراءالنهر حاضر بود و در یکی از همان وقایع به سال 110 هَ. ق. کشته شد. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن جمال العصامی الاسفرایینی . از بزرگان علماء عربیت است . او راست : الحاشیة علی شرح الکافیة. الاطول (عارض به المطول ). بلوغ الارب من کلام العرب .الکافی فی العروض و القوافی . شرح ایساغوجی التسهیل فی العروض . رسالة فی تحریم الدخان و جز آن از شروح وحواشی . وی به سال 978 هَ . ق . به مکه متولد شد و در1037 هَ . ق . به مدینه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالملک بن شهید القرطبی ، مکنی به ابومروان و ملقب به ابن شهید.رجوع به ابن شهید ابوعامر و نیز الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن احمد الجذامی . از بنی هود و از امراء دولت هودیه در سرقسطة اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 503 هَ . ق . ولایت سرقسطةرا یافت و مدتی در آن سمت بود. سپس به سال 512 هَ .ق . الفونس ششم پادشاه اراغون بر او غالب شد و عبدالملک به قلعه ای به نام روطه پناه برد و تا سال 513 هَ. ق . که درگذشت در آنجا بماند. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن الشریف محمدبن علی العلوی ، مکنی به ابومروان . از ملوک دولت اشراف علویین در مغرب اقصی است به سال 1140 هَ . ق . به فاس با وی بیعت کردند و او به مکناسه رفت و در آنجا یاران وی برادر او احمد ذهبی را دستگیر کرده بودند عبدالملک او را بند نهاد و به سجلماسه فرستاد پیروان ذهبی بر خلع او اتفاق کردند عبدالملک بدانست و بفاس رفت . ذهبی بازگشت و بامردم فاس جنگ کرد تا آنکه عبدالملک را به وی تسلیم کردند ذهبی او را به مکناسه آورد و بفرمود تا او را به سال 1141 هَ . ق . خفه کردند. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن حبیب بن سلیمان بن هارون السلمی ، مکنی به ابومروان . رجوع به ابن حبیب ابومروان و الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبدالملک المکی العصامی . مورخ و از مردم مکه است . به مکه متولد شد و هم در آنجا درگذشت . او راست : سمط النجوم . العوالی فی انباء الاوائل و التوالی . وی به سال 1049 هَ . ق . متولد شد و در 1111 هَ . ق . به مکه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن زهربن عبدالملک بن محمدبن مروان بن زهر. رجوع به ابن زهر چند تن از دانشمندان خاندان اندلسی شود. و نیز رجوع شود به الاعلام زرکلی .


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن زیدان بن احمد المنصور السعدی . از ملوک دولت اشراف سعدیین مراکش است . پس از مرگ پدرش به سال 1037 هَ . ق . با وی به خلافت بیعت کردند. برادرانش ولید و احمد بر او شوریدند و سرانجام یکی از مردم مراکش به تحریک ولید وی را به سال 1040 هَ . ق . بکشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس . امیری از بنی عباس بود. به سال 169 هَ . ق . الهادی وی را امارت موصل داد.و به سال 171 هَ . ق . رشید او را عزل کرد سپس او راوالی مدینه و طائف کرد. در این هنگام رشید را خبر دادند که عبدالملک طالب خلافت است رشید او را به بغدادزندانی کرد. پس از مرگ رشید امین او را از زندان آزاد کرد و به سال 196 هَ . ق . ولایت جزیره و شام را بدو داد و تا سال 196 هَ . ق . که درگذشت در رقه بود. عبدالملک مردی سخت فصیح و خطیب و بامهابت و صلابت بود.چون رشید عبدالملک را ولایت مدینه داد یحیی بن خالد برمکی را پرسیدند چگونه رشید یحیی را از بین عمال خویش برگزید. گفت خواست تا بر قریش ببالد و به آنان بیاموزد که در بنی عباس همچون عبدالملک مردی است و این توصیف تحریضی است علیه عبدالملک . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن امیةبن یزیدبن ابی حوثرة، مکنی به ابومروان . از وزراء دولت اموی اندلس بود. منصب وزارت و کتابت امیر محمدبن عبدالرحمان و منذربن محمد را یافت و در عهد عبداﷲبن محمد وزارت و فرماندهی سپاه بعهده ٔ او محول گشت و در حالی که فرماندهی سپاهیان خود را بعهده داشت مظرف بن عبداﷲ در دو میلی اشبیلیه به سال 282 هَ . ق . وی را بکشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن جوینی ملقب به امام الحرمین . رجوع به ابوالمعالی جوینی عبدالملک و امام الحرمین شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز السلولی . از شعراء و فصحائی است که به خلفا نپیوست و امرا را مدح نگفت . وی در حدود سال 100 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن جریح ، مکنی به ابوالولید. رجوع به ابن جریح ابوخالد عبدالملک و الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن عمربن مروان بن الحکم . قعید و فارس آل مروان بود. وی به سال 140 هَ . ق . از مصر به اندلس شد و ولایت اشبیلیه را یافت . از یاوران عبدالرحمان الداخل بود. عبدالرحمان وی را نصیبی فراوان بخشید و دختر خویش کثرة را به پسر او هشام بزنی داد و فرزندان او را وزیر خود کرد. وی در حدود سال 160 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن قطن الفهری . امیر اندلس بود.به سال 114 هَ . ق . پس از قتل عبدالرحمان غافقی ولایت اندلس را یافت و شهرهائی را که از جمله آنها جلیقیه (در شمال شرقی اندلس ) است فتح کرد. به سال 117 هَ . ق . ابن الحبحاب امیر افریقیه او را معزول ساخت و بجای او عقبةبن حجاج را گماشت لکن عبدالملک نپذیرفت تا آنکه به سال 123 هَ . ق . عقبة درگذشت و مردم اندلس او را به امیری خود برگزیدند. وی نیز کار اندلس را منظم کرده در این هنگام بلج بن بشر به میهمانی بر او وارد شد عبدالملک او را اکرام کرد و پس از ماندن او ترسید و از او خواست تا آنجا را ترک گوید بلج و یاران او بر وی بشوریدند و او را بکشتند (123 هَ . ق .). مولد او به سال 33 هَ . ق . بود. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمد شیخ بن القائم بامراﷲ، مکنی به ابومروان ملقب به المعتصم السعدی . رجوع به ابن زهر و الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم النیشابوری ، مکنی به ابوسعید. واعظ و از علماء نیشابور بود از تألیفات او است : شرف المصطفی در هشت جزء.وی به سال 406 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عدی الجرجانی الاسترآبادی ، مکنی به ابونعیم . فقیه ، حافظ حدیث و از مردم استرآباد بود. از تصنیفات او است : کتاب الضعفاء فی رجال الحدیث در ده جزء. وی به سال 242 هَ . ق . متولد شد و در 323 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عطیة السعدی . از مردم سعدهوازن است . مروان بن محمد او را با چهارهزار سوار به جنگ ابوحمزه و طالب الحق فرستاد. عبدالملک ابوحمزه را در وادی القری از اعمال مدینه بدید و بکشت و سپاهیانش را پراکنده ساخت سپس قصد یمن کرد و به سر وقت طالب الحق که در یمن با وی به خلافت بیعت کرده بودند رفت . وی طالب الحق را بکشت و سر او را به شام فرستاد و خود به صنعاء رفت و در آنجا اقامت گزید. مروان بدو نوشت که فوراً بازگردد و با مردم حج کند. عبدالملک سپاهیان خود را در صنعاء گذارد و با عده ٔ اندک براه افتاد در راه جمعی از بنی مراد بدو رسیدند و اورا به سال 130 هَ . ق . بکشتند. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک .[ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن دثار الباهلی . از اشراف و شجعان عرب است . در جنگهای اشرس بن عبداﷲ با مردم سمرقند و ماوراءالنهر حاضر بود و در یکی از همان وقایع به سال 110 هَ . ق . کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن مروان الحکم الاموی . به سال 20 هَ . ق . متولد شد. وی از بزرگان خلفای اموی است . پس از مرگ پدر به سال 65 هَ . ق . به خلافت رسید عمروبن سعد را که در زمان خلافت پدرش مروان حاکم دمشق بود به نیابت خود برگزید و خود بقصدنبرد با مصعب متوجه عراق عرب شد. عمرو در غیاب او داعیه ٔ خلافت و استقلال کرد عبدالملک در اثناء راه از این امر آگاه شد دفع دشمن خانگی اولی دید بازگشت عمرودر دمشق متحصن گردید. عبدالملک او را محاصره کرد پس از گذشت چهارماه به مصالحه انجامید بر این موجب که عبدالملک به امامت پردازد و عمرو ضبط اموال دیوانی را بعهده گیرد. سرانجام به سال 68 - 69 هَ . ق . عمرو به دست عبدالملک به قتل رسید و با فراغت خاطر به سال 71 هَ . ق . لشکریان فراهم و به عراق عرب سپس به کوفه رفت و با لشکریان مصعب در نواحی قرقیا نبرد کرد و سرانجام مصعب به قتل رسید و سرش را نزد عبدالملک بردند. و بدین ترتیب عراق عرب به تصرف عبدالملک درآمد. وی مملکت فارس و اهواز و عراق عجم را نیز تسخیر کرد.در عصر او دیوانهائی از فارسی و رومی به عربی ترجمه شد. وی نخستین کسی است که در اسلام به دینار سکه زد و پیش از وی عمربن خطاب درهم ها را سکه زده بود. عبدالملک به حزم شهرت داشت چنانکه معاویه به حکم . در حدیث و شعر وارد بود. وی به سال 86 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ) (از حبیب السیر ج 2 صص 147 - 148).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهلب بن ابی صفرة الازدی . از شجعان عرب و اشراف بود. با برادرش یزید بر بنی مروان خروج کرد. سرانجام با برادرش مفضل به سال 102 هَ . ق . به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن نوح بن نصربن احمد السامانی ، مکنی به ابوالفوارس . پس از مرگ نوح پسر ارشدش امیر رشید عبدالملک به امیری رسید و او پس از جلوس ، ابومنصور محمدبن عزیر را به وزارت خویش برداشت و ابوسعید بکربن مالک فرغانی را که پدرش بجای ابوعلی چغانی نامزد سپهسالاری خراسان کرده بود در آن مقام ابقاء نمود. ابوعلی چغانی که از عزل خود سخت ناراضی بود موفق شد که به دستیاری آل بویه از طرف مطیع خلیفه ٔ عباسی فرمان ایالت خراسان را بگیرد و مدعی بوسعید گردد. ابوعلی چغانی و رکن الدوله و حسن فیروزان به گرگان حمله بردند و تا جاجرم خراسان پیش آمدند لیکن حریف اردوی سامانی نشدند و منهزماً به طبرستان برگشتند و از آنجا به ری آمدند و کمی بعد یعنی در رجب سال 344 هَ . ق . ابوعلی چغانی در وبای عمومی ری مرد. و سامانیان از جانب او خلاص یافتند. ابوسعید برای آنکه از طریقی دیگر مزاحم رکن الدوله شود سپاهی گران به سرداری محمدبن ماکان از راه بیابان بفتح اصفهان که سپرده به مؤیدالدوله بود روانه نمود و محمد مؤیدالدوله را شکست داد. اصفهان را فتح کرد و بر اموال و عیال رکن الدوله دست یافت و رکن الدوله وزیر خود ابوالفضل بن العمید را به اصفهان فرستاد و ابن العمید محمدبن ماکان را دستگیر ساخت و سپاهیان او را منهزم و پراکنده کرد عاقبت رکن الدوله و ابوسعید صلح نمودند و قرار شد رکن الدوله بر جمیع بلاد جبل و ری مسلط بماند و در عوض هر سال 200هزار دینار به بخارا پیش عبدالملک سامانی بفرستد. بعد از ختم غائله ٔ خراسان و ری ابوسعید به بخارا احضار شد چه جمعی ازسپاهیان ترک از او خشنود نبودند و بهمین جهت او را ترک گفته و بشکایت پیش عبدالملک آمدند و از بدرفتاریهای او گله کردند. عبدالملک هم امر به قتل او داد البتکین حاجب او را در سال 345 هَ . ق . بر در سرای عبدالملک بر زمین زد و کشت و متعاقب آن محمدبن عزیز نیزاز وزارت به زندان افتاد و مقام او نصیب ابوجعفر احمدبن حسین عتبی گردید. و سپهسالاری خراسان هم بکفایت ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجور سپرده شد. وزارت عتبی و سپهسالاری ابوالحسن سیمجور هیچکدام طولی نکشید چه عتبی را عبدالملک در 348 هَ . ق . بر اثر اسراف اودر خرج و بدگوئیهای مردم ، از وزارت برداشت و ابوالحسن سیمجور را هم در 349 هَ . ق . به علت تعدی و اجحاف به اهل خراسان معزول نمود و ابومنصور محمدبن عبدالرزاق طوسی را به سپهسالاری آن کشور برگزید. وزیر و سپهسالار جدید را نیز ساعیان و متنفذین درباری در کارهای خود آسوده نگذاشتند. مخصوصاً البتکین حاجب سالار عبدالملک که قدرتی فوق العاده یافته بود با ابوعلی محمدبن محمد بلعمی پسر بلعمی اول اتفاق کرد تا خود مقام ابومنصور را بگیرد و بلعمی وزارت عبدالملک را. بالاخره هم همین توطئه به نتیجه رسید و ابوعلی بلعمی به وزارت عبدالملک و البتکین در سال 349 هَ . ق . به سپهسالاری خراسان اختیار شدند و جمیع کارهای کشوری و لشکری عبدالملک در دست این دو تن همدست افتاد. امیر رشید عبدالملک در یازدهم شوال سال 350 هَ . ق . در ضمن گوی بازی از اسب بزمین افتاد و هلاک شد. (حبیب السیر ج 2 صص 363 - 369) (تاریخ دیالمه و غزنویان صص 152-185).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن هشام بن ایوب الحمیری المعافری . رجوع به ابن هشام عبدالملک و نیز الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ابن قریب بن علی بن اصمع الباهلی ، مکنی به ابوسعید و معروف به اصمعی . رجوع به اصمعی و نیز الاعلام زرکلی شود.


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) ولی العبلات از مولدین بربر و از مغنیان مشهور صدر اسلام و از حاذق ترین آنان در صنعت غناست . وی به مکه سکونت گزید. از جهت جمالی که داشت الغریض میگفتند. وی به سال 59 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ ) ابن عبدالسلام بن عبدالحفیظبن دعسین الاموی القرشی . وی از ائمه ٔ یمن و عالم به کتاب و سنت و مطلع به تاریخ و ادب بود. از تصنیفات اوست : منحة الملک الوهاب بشرح ملحة الاعراب . قرةالعین بمعرفة بنی دعسین ، واو را نظمی است . وی به سال 952 هَ . ق . متولد شد و در 1006 هَ . ق . به یمن درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).


عبدالملک . [ ع َ دُل ْ م َ ل ِ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل ، مکنی به ابومنصور و معروف به ثعالبی . رجوع به ثعالبی و الاعلام زرکلی شود.


دانشنامه عمومی

عبدالملک مروان یا عبدالملک بن مروان(۶۵–۸۶ ه‍.ق) (۶۸۵–۸ اکتبر ۷۰۵) پنجمین خلیفه از خلفای اموی در دمشق بود؛ او یکی از قدرتمندترین خلفای اموی بود و توانست بر مشکلات سیاسی که در عهدش پیش آمد، فائق آید. در دوران او، دیوانهای مهم شعر و کتب علمی از زبان های گوناگون قدیم به عربی برگردان شد، و دانشمندان از دیگر سرزمین ها به سوی دربار دمشق روی آوردند.
کاهنه
قبةالصخره
مسجد الاقصی
عبدالملک برای نخستین بار واحد پول برای جهان اسلام تعیین کرد، و سکه های درهم و دینار را به نام خود ضرب کرد. او کعبه را به دیبا و حریری که در دمشق بافته می شد و به مکه فرستاده می شد، پوشانید. وی قلمرو امویان را از خاور به نزدیکی مرز چین گسترش داد، و به فرماندهی محمد بن قاسم ثقفی هند را گشود. او حجاج بن یوسف ثقفی را به مکه فرستاد، تا مکه را از دست عبدالله بن زبیر درآورد؛ سرانجام حجاج بن یوسف مکه را ویران کرده و عبدالله بن زبیر را در کعبه گردن زد.
عبدالملک، شهر واسط را در کرانه باختری رود دجله بنیان نهاد و مردمی از شهر شام را در آن جای داد و خود چندی در آنجا سکونت گزید. وی برای جلوگیری از شورش ها نیازمند به شامیان بود، پس شخصی به نام مهلب بن ابی صفره را به جنگ با خوارج واداشت؛ سرانجام خوارج سرکوب شده و نفوذ خود را از دست دادند. قیام مختار در زمان او روی داد. او همچنین قبةالصخره را در بیت المقدس بنا نهاد. عبدالملک، از نظر حکومت داری شخصی لایق ولی بسیار بی رحم و خونریز بود. پس از مرگش ولید بن عبدالملک جانشین وی شد. ابن خلدون نوشته است: «عبدالملک بن مروان از خلفای بنی امیه و عرب و جهان اسلام است. او در امور مملکت به سیره خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب عمل می نمود.»

عبدالملک (ابهام زدایی). عبدالملک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
عبدالملک یکم سامانی
عبدالملک دوم سامانی
عبدالمالک ریگی
عبدالملک حوثی
احمد عید عبدالملک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالملک (ابهام زدایی). عبدالملک ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • عبدالملک ابن عطیه، اِبْن ِ عَطیه ، عبدالملک بن محمد سعدی ، فرمانده سپاه اموی ، والی مکه و مدینه در دوران مروان دوم ، آخرین خلیفه اموی • عبدالملک ابن هشام، محدث، مورخ، ادیب، نسب شناس و تدوین کنندۀ مشهور ترین کتاب دربارۀ سیرۀ پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)• عبدالملک بن عبدالغفور انصاری پانی پتی، مشهور به امان اللّه، از عارفان و شاعران شبه قاره هند در قرن دهم• عبدالملک برهانی نیشابوری، از شاعران خراسان در قرن پنجم• عبدالملک بسطامی، از خاندان بسطامی• عبدالملک بن زهر، ابومروان عبدالملک بن زهر، پزشک و وزیر اشبیلی و مهم ترین شخصیت خاندان زهر• عبدالملک بن سعید کنانی، اِبْن ِ اَبْجَرِ کِنانی ، عبدالملک بن سعید بن حیّان بن ابجر عجلی کنانی همْدانی کوفی ، مکنّی به ابوبکر، طبیب و محدث • عبدالملک بن عبدالله جوینی، مشهور به امام الحرمین و ملقب به ضیاءالدین ، کنیه اش ابوالمعالی متکلم بزرگ اشعری و فقیه و اصولی شافعی• عبدالملک بن قطن فهری، از فرماندهان شجاع و از خاندان قریش، امیر اندلس از جانب عبیده بن عبدالرحمن سلمی• عبدالملک بن محمد ثعالبی، کنیه اش ابومنصور، ادیب، شاعر، لغوی و کاتب• عبدالملک بن مروان، فرزند مروان حکم و از خلفای بنی امیه• عبدالملک بن نوح، آخرین امیر سامانی• عبدالملک واعظ، از روحانیون مبارز افغانستان در قرن چهاردهم هجری
...


کلمات دیگر: