معنی: راستی و درستی، ( در قدیم ) نام روز بیست و ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در فرهنگ ایران قدیم ) فرشته ای که موکل بر روز اشتاد است و وی راهنمای مینویان و جهانیان است، راستی، درستی، در دین زرتشتی نام ایزدی که راهنمای مینویان و جهانیان است، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
اشتاد
فرهنگ اسم ها
معنی: راستی و درستی، ( در قدیم ) نام روز بیست و ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در فرهنگ ایران قدیم ) فرشته ای که موکل بر روز اشتاد است و وی راهنمای مینویان و جهانیان است، راستی، درستی، در دین زرتشتی نام ایزدی که راهنمای مینویان و جهانیان است، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
(تلفظ: aštād) (اوستایی) راستی و درستی؛ (در قدیم) نام روز بیست و ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم ؛ (در فرهنگ ایران قدیم) فرشتهای که موکل بر روز اشتاد است و وی راهنمای مینویان و جهانیان است .
فرهنگ فارسی
اشتات: نام رو بیست وششم ازهرماه خورشیدی، ونام فرشتهای درکیش زردشتی
( اسم ) ۱ - نام فرشته ایست . ۲ - روز بیست و ششم از هر ماه شمسی که فرشت. مذکور موکل بر اوست .
رستاق اشتاد ناحیه در آمل بوده است که اشتاد نامی آنرا بنیان نهاده است .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
اشتاد. [ ] (اِخ ) (رستاق ...) رستاق اشتاد ناحیه ای در آمل بوده است که اشتاد نامی آنرا بنیان نهاده است . رجوع به تاریخ طبرستان ص 63 و اشتاد وسفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 155 بخش انگلیسی شود.
روانت باد ویژه جان و دل شاد
نگهدارت سروش وشن و اشتاد.
زراتشت بهرام (از فرهنگ نظام ).
|| نام یکی ازایرانیان معروف در زمان خسرو پرویز. نام پسر پرویز و نام اشخاص معروف دیگر (به اوستائی ارشتاد بمعنی روح صداقت آمده . ارشتاد نام فرشته ای هم بوده ). (لغات شاهنامه ص 25).
چو اشتاد و خراد برزین پیر
دو دانای گوینده و یادگیر...
چو خراد برزین و اشتاگشسب
بفرمان نشستند هر دو بر اسب .
فردوسی (از شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2910).
چو اشتاد و خراد برزین ز شاه
پیام آوریدند از آن بارگاه
بخندید خسرو به آواز گفت
که گفتار تو با خرد نیست جفت .
فردوسی (ایضاً ص 2912).
و رجوع به اشتاد در «ولف » شود.
اشتاد. [اِ ] (اِخ ) (ایزد...) ایزد اشتاد نام یکی از ایزدان همکار هفتمین امشاسپندان (امرداد) بوده است . رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 162 شود.
روانت باد ویژه جان و دل شاد
نگهدارت سروش وشن و اشتاد.
اشتاد. [ ] ( اِخ ) مؤلف آنندراج آرد: در تاریخ مازندران آمده است اشتاد مردی بود که قریه ای بنام خود بنا نهاد و به اشتادرستاق معروف شد و پادشاه وقت دختر او را بزنی گرفت و چون آمله نام داشت ، شهر آمل را بنام او بنا کرد و برادر اشتاد، یزداو نام بود، او نیز جائی بنا کرد که آنرا یزداوی گویند و ابوالحسن محمد یزداوی که در تاریخ تبرستان آمده است ، از آنجاست.( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). و ابن اسفندیار در ذیل «شهر آمل » آرد: اصل بنیاد او آن است که دو برادر بودند از زمین دیلم ، یکی اشتاد نام و دیگری یزدان. شخصی را از کبار دیالم و معروفان آن ناحیت بفتک بکشتندو هر دو برادر شب را شتر خویش ساختند و با عیال و اقربا از آنجا گریختند و از ضرورت مفارقت وطن و جلا اختیار کردند و بنواحی آمل آمده و دیه یزداناباد که معروف و معمور است ، آن برادر بنیاد کرده و رستاق اشتادکه هم باقی است ، برادری دیگر. ( از تاریخ طبرستان ص 62 ). آنگاه ابن اسفندیار درباره دختر اشتاد و عشق پادشاه بلخ به وی ، داستانی مفصل آورده است که خلاصه آن از آنندراج نقل شد. رجوع به صص 63 - 71 همان کتاب وص 155 سفرنامه مازندران رابینو بخش انگلیسی شود.
اشتاد. [ ] (اِخ ) مؤلف آنندراج آرد: در تاریخ مازندران آمده است اشتاد مردی بود که قریه ای بنام خود بنا نهاد و به اشتادرستاق معروف شد و پادشاه وقت دختر او را بزنی گرفت و چون آمله نام داشت ، شهر آمل را بنام او بنا کرد و برادر اشتاد، یزداو نام بود، او نیز جائی بنا کرد که آنرا یزداوی گویند و ابوالحسن محمد یزداوی که در تاریخ تبرستان آمده است ، از آنجاست .(آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). و ابن اسفندیار در ذیل «شهر آمل » آرد: اصل بنیاد او آن است که دو برادر بودند از زمین دیلم ، یکی اشتاد نام و دیگری یزدان . شخصی را از کبار دیالم و معروفان آن ناحیت بفتک بکشتندو هر دو برادر شب را شتر خویش ساختند و با عیال و اقربا از آنجا گریختند و از ضرورت مفارقت وطن و جلا اختیار کردند و بنواحی آمل آمده و دیه یزداناباد که معروف و معمور است ، آن برادر بنیاد کرده و رستاق اشتادکه هم باقی است ، برادری دیگر. (از تاریخ طبرستان ص 62). آنگاه ابن اسفندیار درباره ٔ دختر اشتاد و عشق پادشاه بلخ به وی ، داستانی مفصل آورده است که خلاصه ٔ آن از آنندراج نقل شد. رجوع به صص 63 - 71 همان کتاب وص 155 سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی شود.
فرهنگ عمید
۲. در آیین زردشتی، فرشته ای مؤکل بر روز اشتاد.
دانشنامه عمومی
سی روز ماه
گاه شماری زرتشتی
گاه شمار زرتشتی
اصل واژهٔ اشتاد در اصل ارشتاد یا ارشتات بوده که در طی گذر زمان به اشتاد تبدیل شده است. ارشتات به معنای راستی و درستی است و در یسنا ۱۶، فقرهٔ ۶ و همینطور در دو سی روزهٔ کوچک و بزرگ، فقرهٔ ۲۶، در ردیف سی فرشته مربوط به روزهای ماه به شمار آمده است.
گل خاص اشتاد، گل لاله است.
در آئین مزدیسنا معروف است که خداوند، زمین را در اشتاد روز آفرید. بنا به این روایت برخی اشتاد روز را، روزی سعد دانسته اند، امّا پارسیان آن را روزی نحس محسوب می کردند.
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: ارشتات) ایزد بانوی راستی و عدالت در دین زَردُشت. تجسم بخش عدالت و یاور مهر، سروش، و رَشَن است. همچنین آمده است که اشتاد به همراه اَمرداد و زامیاد کارهای نیک و بد روان فرد درگذشته را در هنگام رسیدن به چینود پل حساب می کند. در تقویم زردشتیان روز بیست وششم هر ماه به نام اشتاد است و او بر این روز نظارت دارد.