کلمه جو
صفحه اصلی

هم دین

فارسی به انگلیسی

coreligionist

لغت نامه دهخدا

هم دین. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم کیش. هم آیین. هم مذهب. ( یادداشت مؤلف ) : قیصر جواب داد که ابرهه همدین ماست وما بر همدینان خویش سپاه نفرستیم. ( تاریخ بلعمی ).
از آن کاو نه همدین و همراه بود
زبان از ستودَنْش کوتاه بود.
فردوسی.

فرهنگ عمید

دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش.


کلمات دیگر: