اسم: ماه رخسار (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: m.-rokhsār) (فارسی: ماهرخسار) (انگلیسی: mah-rokhsar) معنی: ماهرو، زیبارو، ماه چهر
ماه رخسار.[ رُ ] ( ص مرکب ) ماهرخ. ( ناظم الاطباء ) : به مشکو در نبود آن ماه رخسارمع القصه به قصر آمد دگربار.نظامی.سرورفتاری صنوبرقامتی ماه رخساری ملایک منظری.سعدی.ماه رخساری معنبرزلف را ماند که اوسر برآرد هر شبی از جیب شمعی پیرهن.سلمان ساوجی.و رجوع به ماهرو و ماهرخ شود.