کلمه جو
صفحه اصلی

هم طویله

فارسی به انگلیسی

of the same stable, companion, fellow, of the same stable (or string), (humorous or literary) companion

of the same stable (or string), (humorous or literary) companion


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- دو یا چند ستور که دارای یک اسطبل و یک آخور باشند . ۲ - یار رفیق .

لغت نامه دهخدا

هم طویله. [ هََ طَ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) دو چهارپا که آنها را در یک آخور یا استبل بندند: دو خر را که هم طویله کنند، هم بو نشوند هم خو میشوند. || هم رشته ، چه طویله به معنی سمط و رشته بود. || قرین. مقارن : اگر با متانت قلم مهابت شمشیر هم طویله نباشد... ( سندبادنامه ).
تا دری یافت هم طویله آن
شبچراغی هم از طویله آن.
نظامی.
بود از صدف دگر قبیله
ناسفته دریش هم طویله.
نظامی.
پارسا را بس اینقدر زندان
که بود هم طویله رندان.
سعدی.
|| همانند. نظیر. شبیه :
در کون هم طویله خاقانیند لیک
از نقش و فطرتند، ز نفس و فطن نیند.
خاقانی.
سیر ارچه هم طویله سوسن بود به رنگ
غماز رنگ او بود آن بوی گند او.
خاقانی.
خاقانیا هوان و هوا هم طویله اند
تا نشکنند قدر تو، بشکن هوای نان.
خاقانی.

فرهنگ عمید

چارپایانی که با هم در یک اسطبل باشند.


کلمات دیگر: