( اسم ) ۱ - کرب ۲ - کی کف . ۳ - یکی از گونه های افرا که بنام افرای ماهون نامیده می شود .
اسم شیرازی بطیخ فج است که با تخم می خورند مانند قثا
کرکو. [ ] (اِ) اسم شیرازی بطیخ فج است که با تخم می خورند مانند قثا. (فهرست مخزن الادویه ).
کرکو. [ ک َ ] (اِ) به لغت اهل کرمان ، خربزه ٔ کوچک نارس باشد. (ناظم الاطباء).
کرکو. [ ک َ ] (اِخ ) کرکوی . کرکویه نام شهری است به سیستان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرکوی و کرکویه شود.
کرکو. [ ک ُ ] (اِ) نوعی از درخت افرا که در جنگلهای آلاداغ و بزداغی و کلیداغی ، واقعدر شهرستان بجنورد و جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران و همچنین در جنگلهای ارسباران موجود است . آن را در خراسان و بجنورد کُرکو، در منجیل آقچه قیین ، در پل سفید تُل و در کتول سیاه کرکو و در ارسباران کِکِئین می خوانند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 صص 207-208).
کرکو. [ ک ُ ] (اِ) کُرب . کُرُف . کرکوم . تلین . کپلت . کلم . کیکم . (از جنگل شناسی ساعی ج 2 صص 207-208). رجوع به کرب و نامهای دیگر این گیاه شود.
پرنده ای سفیدرنگ با پشت خاکستری که سبک پرواز است و در آب ...
۱نوعی افرا است که به آن ماهون هم گویند ۲کرب