یکه و منفرد
سرتنها
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سرتنها. [ س َ ت َ ] ( ص مرکب )یکه و منفرد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
خود را سرتنهابدل غیر رساند
در راه خطا تیر ترا هم سفری نیست.
خود را سرتنهابدل غیر رساند
در راه خطا تیر ترا هم سفری نیست.
رفیع ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: