اسمش نجفقلی و از یساولان حضور بود و بعد در خدمت شاهزاده صاحبقران میرزا رتبتی حاصل کرد .
خرم شیرازی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خرم شیرازی.[ خ ُرْ رَ م ِ ] ( اِخ ) اسمش نجفقلی و از یساولان حضوربود و بعد در خدمت شاهزاده صاحبقران میرزا رتبتی حاصل کرد. او در غزل سرایی طبعش سلاستی گرفت و چنانکه رسم تربیت خاقان مغفور بود بهر هفته غزلی تازه بحضور بردی و جایزه یافتی و خشنود بازگشتی. بالجمله از موزونان غزل سرای معاصرین بوده قرب سه هزار بیت دیوان جمع کرده. این بیت ااز اوست : بنگر بزخمهای دل بیقرار ما
کزناوک تو مانده همی یادگار ما.
کزناوک تو مانده همی یادگار ما.
( از مجمعالفصحاء ج 1 ص 110 ).
کلمات دیگر: