رقه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گاهی نسیم برطرف دجله درع باف
گاهی شمال برگذر رقه عطرسا.
سلمان ساوجی (از شرفنامه ).
رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 86 و شدالازار حاشیه ٔ ص 241 و ماده ٔ رافقه و فهرست حبیب السیر چ خیام و مجمل التواریخ والقصص ص 351 و 353 و 369 و 476 و 479 و 480 و تاریخ الحکماء قفطی ص 281 و 115 و 434 و429 و لباب الالباب فهرست ج 2 و معجم البلدان و فهرست الوزراء و الکتاب شود.
رقة. [ رَق ْ ق َ ] (اِخ ) قلعه و لنگرگاهی است در مشرق اندلس . (از انساب سمعانی ).
رقة. [ رَق ْ ق َ ] (ع اِ) هر زمین بر لب رود که آب بر وی در وقت مدبر آید و سپس فرورود. ج ، رِقاق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). هر زمین بر لب رودخانه که آب در هنگام مد آن را فراگیرد و سپس در آن فرو رود و برای رستنیها نیکو گردد. ج ، رقاق و ابوحاتم گفته است : «رقه زمینی است که آب از آن جاری گردد». (از اقرب الموارد).
رقة. [ رَق ْ ق َ] (اِخ ) شهری است دیگر غربی بغداد. (منتهی الارب ).
رقة. [ رِ ق َ ] (ع اِ) سیم مضروب . ج ، رقون و رقات . (ناظم الاطباء). نقره ٔ مسکوک و«هاء» عوض «واو» است . ج ، رقون . (از اقرب الموارد). سیم مضروب (والهاء عوض عن الواء). ج ، رِقون و رِقات و فی الحدیث : فی الرقة ربع العشر و فی اربعین شاة شاة وفی خمس من الابل شاة. و قولهم ان الرقین تغطی افن الافین ؛ یعنی ان المال تغطی العیوب . (منتهی الارب ). و رق ؛ یعنی درهم سکه شده . ج ، رقین . (مفاتیح ). || آنچه نخستین روید از گیاه نصی و صلیان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آنچه از گیاه نصی و صلیان در فصل بهار نخستین بار روید. (از اقرب الموارد). || زمینی که در ایام برآمد گرما و درآمد گرما و یا در ایام گرما بر آن باران رسد و سبز و گیاهناک گردد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رقة. [ رِق ْ ق َ ] (ع اِمص ) مهربانی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رقت شود.
- رقةالعیش ؛ فراخی و نعمت زندگی . (اقرب الموارد).
|| تنکی و نازکی . (ناظم الاطباء). نازکی . (از اقرب الموارد). تنکی . (منتهی الارب ).
- رقةالجانب ؛ کنایه از ضعف است . (از اقرب الموارد).
|| شرم داشتن .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رقة. [ رِق ْ ق َ ] (ع مص ) نرم و تنک گردیدن چیز. (منتهی الارب ). تنک و نازک گردیدن چیزی . (ناظم الاطباء). تنک شدن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 209) (تاج المصادر بیهقی ). مقابل ستبر شدن و سخت شدن . || بدحال شدن مرد و کم شدن مال او. (از اقرب الموارد). || شرم داشتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || رحم کردن و مهربانی نمودن بر کسی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
رقة. [رَق ْ ق َ ] (اِخ ) قریه ای است در مصر [مدیریت جیزه ] واقع در ساحل غربی نیل ، مقابل آن در ساحل شرقی نیز قریه ای است بهمان اسم [رقه ]. (از فرهنگ فارسی معین ).
دانشنامه عمومی
رقه (شهر)، شهری در کشور سوریه
استان رقه، استانی در کشور سوریه
رقه (بشرویه)، روستایی در شهرستان بشرویه
دهستان رقه، دهستانی در شهرستان بشرویه
رقه در سال ۲۴۴ پیش از میلاد و در دوران سلوکیان ساخته شد. سپس توسط امپراتوری روم شرقی فتح شد و در سال ۵۴۲ بعد از میلاد در دوران امپراتوری ساسانیان نابود شد تا اینکه در سده ششم توسط جاستینین امپراتور روم شرقی دوباره ساخته شد. رقه در این دوران مرکز مسیحیان سوریه و از سال ۷۹۶ تا ۸۰۹ در دوران هارون الرشید مرکز خلافت عباسیان بود.رقه محل تلاقی لشکریان علی ابن ابی طالب و معاویه در جنگ صفین می باشد
در سال ۲۰۱۱ اهالی رقه نیز مانند سایر شهرهای سوریه علیه دولت بشار اسد دست به تظاهرات زدند.
در تاریخ ۷ مارس ۲۰۱۳ میلادی و در ادامه جنگ داخلی سوریه، مخالفان شامل نیروهای «جبهه النصره، آزادی طلبان شام و شاهین های سنی» موفق به تصرف شهر رقه و دستگیری استاندار منصوب بشار اسد شدند.