خوش گفتار نیکو سخن
زیبا سخن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زیباسخن. [ س ُخ َ / خ ُ ] ( ص مرکب ) خوش گفتار. نیکوسخن :
که ای زشت کردار زیباسخن
نخست آنچه گویی به مردم ، بکن.
که ای زشت کردار زیباسخن
نخست آنچه گویی به مردم ، بکن.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: