کلمه جو
صفحه اصلی

نساله

فرهنگ فارسی

یک عدد پر و پشم افتاده . واحد نسال است . یا خوش. گیاه حلی خشک شده . واحد نسال است .

لغت نامه دهخدا

نسالة. [ ن ُ ل َ ] (ع اِ) یک عدد پر و پشم افتاده . (ناظم الاطباء). واحد نسال است . رجوع به نسال شود. || یک خوشه ٔ گیاه حَلی ّ خشک شده .(ناظم الاطباء). واحد نسال است . رجوع به نسال شود.


( نسالة ) نسالة. [ ن ُ ل َ ] ( ع اِ ) یک عدد پر و پشم افتاده. ( ناظم الاطباء ). واحد نسال است. رجوع به نسال شود. || یک خوشه گیاه حَلی خشک شده.( ناظم الاطباء ). واحد نسال است. رجوع به نسال شود.


کلمات دیگر: