کلمه جو
صفحه اصلی

کشمند

فارسی به انگلیسی

elastic


لغت نامه دهخدا

کشمند. [ ک ِ م َ ] ( اِ مرکب ) صحرای مزروع. کشتمند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کشتمند شود.


کلمات دیگر: