گایوس ژولیوس سزار (به لاتین: Gaius Iulius Caesar، تلفظ: گایوس یولیوس کایسار)، ژول سزار یا قیصر (زادهٔ ۱۲ یا ۱۳ ژوئیه ۱۰۰ پیش از میلاد - درگذشتهٔ ۱۵ مارس ۴۴ پیش از میلاد) «دیکتاتور» و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود. ژولیوس سزار پسر گایوس ژولیوس سزار سوم و آئورلیا کوتا بود.
کورنلیا (۸۴
۶۹ پ.م. ; مرگ کورنلیا)
پومپیا (۶۷
۶۱ پ.م. ; طلاق)
کالپورنیا (۵۹
۴۴ پ.م. ; مرگ سزار)
او در کنار کراسوس و پمپی یکی از فرماندهان سه گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهم ترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری هایش با سنا و پمپی آن را بی سرانجام گذارد. او همچنین لژیون هایش را به آن سوی رود روبیکون رهبری نمود.
وی در پی جنگ داخلی بزرگ روم که خود در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه انداخت فرمانروای بی چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته ای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.
گایوس ژولیوس سزار نسب خود را به یولیوس آسکاینوس، پسر آینیاس، پسر ونوس، دختر ژوپیتر می رساند. دودمان یولیانوس در عین تنگدستی از کهنترین و والاتبارترین خانواده های روم بود. مادرش آورلیا زنی باوقار و خردمند بود که خانه کوچک خود را در محله بدنام سوبورا که پر از میکده و روسپی خانه بود با صرفه جویی اداره می کرد. پدر وی نیز گایوس ژولیوس سزار بود که در سال ۸۵ قبل از میلاد به طور ناگهانی هنگام پوشیدن کفش درگذشت.
کورنلیا (۸۴
۶۹ پ.م. ; مرگ کورنلیا)
پومپیا (۶۷
۶۱ پ.م. ; طلاق)
کالپورنیا (۵۹
۴۴ پ.م. ; مرگ سزار)
او در کنار کراسوس و پمپی یکی از فرماندهان سه گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهم ترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری هایش با سنا و پمپی آن را بی سرانجام گذارد. او همچنین لژیون هایش را به آن سوی رود روبیکون رهبری نمود.
وی در پی جنگ داخلی بزرگ روم که خود در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه انداخت فرمانروای بی چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته ای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.
گایوس ژولیوس سزار نسب خود را به یولیوس آسکاینوس، پسر آینیاس، پسر ونوس، دختر ژوپیتر می رساند. دودمان یولیانوس در عین تنگدستی از کهنترین و والاتبارترین خانواده های روم بود. مادرش آورلیا زنی باوقار و خردمند بود که خانه کوچک خود را در محله بدنام سوبورا که پر از میکده و روسپی خانه بود با صرفه جویی اداره می کرد. پدر وی نیز گایوس ژولیوس سزار بود که در سال ۸۵ قبل از میلاد به طور ناگهانی هنگام پوشیدن کفش درگذشت.
wiki: نمایش نامه ای اثر ویلیام شکسپیر است که گمان می رود در سال ۱۵۹۹ میلادی نوشته شده باشد.این نمایش نامه دربارهٔ توطئه ای است که در سال ۴۴ پیش از میلاد علیه ژولیوس سزار، دیکتاتور رومی صورت گرفت که به قتل او و نیز شکست توطئه گران در نبرد فیلیپی منجر شد. شکسپیر دو نمایش نامه کوریولانوس و آنتونیوس و کلئوپاترا را نیز از وقایع تاریخی دوران امپراتوری روم اقتباس کرده است.اگرچه عنوان نمایش نامه ژولیوس سزار است، ولی سزار شخصیت اصلی نمایش نامه نیست؛ او تنها در سه صحنه حضور دارد و در ابتدای پرده سوم کشته می شود. مارکوس بروتوس بیشتر از چهار بار و هر بار چندین خط سخن می گوید و بار روانشناسی نمایش، کشمکش او برای انتخاب بین شرافت، وطن پرستی و دوستی با سزار است.
ژولیوس سزار
کالپورنیا: همسر سزار
اوکتاویوس، مارک آنتونی، لپیدوس
سیسرو، پوبلیوس، پوپیلیوس لنا: سناتور
مارکوس بروتوس، کاسیوس، کاسکا، تربونیوس، لیگاریوس، دکیوس بروتوس، متلیوس سیمبر، سینا: توطئه کنندگان علیه سزار
پورتیا: همسر بروتوس
فلاویوس و مارولوس: تریبونز
آرتمیدوروس: یک سوفسطایی اهل کنیدوس
یک فالگیر
سینا: شاعری که به توطئه ربطی ندارد
لوسیوس، تیتنیوس، مسالا، کاتوی جوان، ولومنیوس: دوستان بروتوس، کاسیوس
وارو، کلیتوس، کلاودیوس: سربازانی از ارتش بروتوس، کاسیوس
لاب، فلاویوس: افسرانی از ارتش بروتوس
لوسیوس، داردانیوس: خدمتکاران بروتوس
پینداروس: خدمتکار کاسیوس
یک شعر (اعتقاد بر این است از مارکوس فاونیوس الهام گرفته شده است)
یک پیام رسان
یک پینه دوز
یک نجار
سربازان، سناتورها، توده مردم و ملازمان دیگر
مارکوس بروتوس یک پرتور رومی و از دوستان نزدیک سزار است. بروتوس به خاطر شک فزاینده ای که به قصد سزار برای تبدیل جمهوری به حکومت پادشاهی دارد (این شک را گایوس کاسیوس در دل او می اندازد) به گروهی سناتور که قصد توطئه علیه سزار را دارند می گرود.
صحنه های اولیه نمایشنامه به بحث بروتوس با کاسیوس و نیز کشمکش درونی او می پردازد. افزایش حمایت عمومی باعث گرویدن بروتوس به دسیسه چینان می شود (این حمایت عمومی در واقع فریبی بیش نیست که از سوی کاسیاس با نوشتن نامه های دروغین با دست خطهای مختلف به بروتوس صورت می گیرد تا او را تشویق به پیوستن به مخالفان کند). فالگیری به سزار دربارهٔ نیمه ماه مارس هشدار می دهد، اما او اعتنایی نمی کند و در آن روز به دست دسیسه چینان در کاپیتول کشته می شود. کشته شدن سزار از مشهورترین صحنه های نمایشنامه است که در پرده سوم روی می دهد. سزار با نادیده گرفتن هشدارهای فالگیر و نیز همسرش به سنا می رود. در آنجا با انگیزه قبلی یک درخواست رای گیری از طرف متالوس سیمبر برای برادر تبعیدی اش داده می شود که سزار بلافاصله آن را رد می کند. در این هنگام، کاسکا از پشت گردن سزار را می گیرد تا دسیسه چینان او را آماج ضربات چاقو سازند. بروتوس آخرین نفر است و سزار جمله معروفش را در این لحظه به او می گوید: «تو هم، بروتوس؟» و شکسپیر این را نیز از زبان سزار اضافه کرده است که «پس بر خاک بیفت، سزار» و با این کار خواسته این نکته را برساند که سزار پس از فهمیدن این خیانت نخواسته که زنده بماند، پس قهرمان است.
آنگاه توطئه گران می گویند که این کار را برای روم کرده اند نه برای خودشان، و تلاشی برای فرار از صحنه قتل انجام نمی دهند. بروتوس نیز در سخنانی از کار خود دفاع می کند و جمعیت نیز در آن لحظه طرف او را می گیرد. اما مارک آنتونی با ایستادن بر بالای جسد سزار، با زیرکی هرچه تمام تر با خطابه ای (که با این جمله شروع می شود: «دوستان، رومیان، هم میهنان، به من گوش فرادهید») که برخلاف سخنان منطقی بروتوس، احساسات مردم را هدف گرفته، مردم را علیه قاتلان می شوراند و باعث می شود که مردم توطئه گران را از رم بیرون کنند.
ژولیوس سزار
کالپورنیا: همسر سزار
اوکتاویوس، مارک آنتونی، لپیدوس
سیسرو، پوبلیوس، پوپیلیوس لنا: سناتور
مارکوس بروتوس، کاسیوس، کاسکا، تربونیوس، لیگاریوس، دکیوس بروتوس، متلیوس سیمبر، سینا: توطئه کنندگان علیه سزار
پورتیا: همسر بروتوس
فلاویوس و مارولوس: تریبونز
آرتمیدوروس: یک سوفسطایی اهل کنیدوس
یک فالگیر
سینا: شاعری که به توطئه ربطی ندارد
لوسیوس، تیتنیوس، مسالا، کاتوی جوان، ولومنیوس: دوستان بروتوس، کاسیوس
وارو، کلیتوس، کلاودیوس: سربازانی از ارتش بروتوس، کاسیوس
لاب، فلاویوس: افسرانی از ارتش بروتوس
لوسیوس، داردانیوس: خدمتکاران بروتوس
پینداروس: خدمتکار کاسیوس
یک شعر (اعتقاد بر این است از مارکوس فاونیوس الهام گرفته شده است)
یک پیام رسان
یک پینه دوز
یک نجار
سربازان، سناتورها، توده مردم و ملازمان دیگر
مارکوس بروتوس یک پرتور رومی و از دوستان نزدیک سزار است. بروتوس به خاطر شک فزاینده ای که به قصد سزار برای تبدیل جمهوری به حکومت پادشاهی دارد (این شک را گایوس کاسیوس در دل او می اندازد) به گروهی سناتور که قصد توطئه علیه سزار را دارند می گرود.
صحنه های اولیه نمایشنامه به بحث بروتوس با کاسیوس و نیز کشمکش درونی او می پردازد. افزایش حمایت عمومی باعث گرویدن بروتوس به دسیسه چینان می شود (این حمایت عمومی در واقع فریبی بیش نیست که از سوی کاسیاس با نوشتن نامه های دروغین با دست خطهای مختلف به بروتوس صورت می گیرد تا او را تشویق به پیوستن به مخالفان کند). فالگیری به سزار دربارهٔ نیمه ماه مارس هشدار می دهد، اما او اعتنایی نمی کند و در آن روز به دست دسیسه چینان در کاپیتول کشته می شود. کشته شدن سزار از مشهورترین صحنه های نمایشنامه است که در پرده سوم روی می دهد. سزار با نادیده گرفتن هشدارهای فالگیر و نیز همسرش به سنا می رود. در آنجا با انگیزه قبلی یک درخواست رای گیری از طرف متالوس سیمبر برای برادر تبعیدی اش داده می شود که سزار بلافاصله آن را رد می کند. در این هنگام، کاسکا از پشت گردن سزار را می گیرد تا دسیسه چینان او را آماج ضربات چاقو سازند. بروتوس آخرین نفر است و سزار جمله معروفش را در این لحظه به او می گوید: «تو هم، بروتوس؟» و شکسپیر این را نیز از زبان سزار اضافه کرده است که «پس بر خاک بیفت، سزار» و با این کار خواسته این نکته را برساند که سزار پس از فهمیدن این خیانت نخواسته که زنده بماند، پس قهرمان است.
آنگاه توطئه گران می گویند که این کار را برای روم کرده اند نه برای خودشان، و تلاشی برای فرار از صحنه قتل انجام نمی دهند. بروتوس نیز در سخنانی از کار خود دفاع می کند و جمعیت نیز در آن لحظه طرف او را می گیرد. اما مارک آنتونی با ایستادن بر بالای جسد سزار، با زیرکی هرچه تمام تر با خطابه ای (که با این جمله شروع می شود: «دوستان، رومیان، هم میهنان، به من گوش فرادهید») که برخلاف سخنان منطقی بروتوس، احساسات مردم را هدف گرفته، مردم را علیه قاتلان می شوراند و باعث می شود که مردم توطئه گران را از رم بیرون کنند.
wiki: ژولیوس سزار (نمایش نامه)