کلمه جو
صفحه اصلی

اختلاق

فرهنگ فارسی

دروغ نهادن

لغت نامه دهخدا

اختلاق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اختلاق اِفک ؛ دروغ بربافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). دروغ نهادن. اَشِی کلام : و انما هی تلفیق و محض اختلاق. || افتراء. || کذب ُ مخترَع. || خوی گرفتن. ( آنندراج ). || معتدل شدن. تمام خلقت شدن. || خوشبو شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
خلق (۲۶۱ بار)

«اِخْتِلاق» از مادّه «خلق» در اصل به معنای ابداع چیزی بدون سابقه است; سپس این کلمه به «دروغ» نیز اطلاق شده است، چرا که دروغگو در بسیاری از مواقع، مطالب بی سابقه ای را مطرح می کند. بنابراین، منظور از «اختلاق» در آیه مورد بحث، این است که ادعای توحید، ادعای نوظهور و بی سابقه ای است که محمّد(صلی الله علیه وآله)آن را مطرح کرده، و در میان ما و پیشینیانمان کاملاً ناشناخته بوده است، و این خود دلیل بر بطلان آن است!


کلمات دیگر: