آنکه هر کسی از وی نیکوئی یابد
مرزا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مرزا. [ م ِ ] ( اِ مرکب ) میرزا. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). صورت دیگری است از تلفظ کلمه میرزا. رجوع به میرزا شود :
بدین وسیله که مرزا سعید ما تنهاست
چه خوب کرد که فیاض رفت از دل ما.
بدین وسیله که مرزا سعید ما تنهاست
چه خوب کرد که فیاض رفت از دل ما.
فیاض لاهیجی ( آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
در طاجیکستان در زمان قدیم به معنای ختکشان اسیفاده میشود
کلمات دیگر: