اواره کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
سرگردان بودن، منحرف شدن، سرگردان شدن، گمراه شدن، اواره کردن
فرهنگ فارسی
( آواره کردن ) ( مصدر ) ۱ - بیرون کردن اخراج . ۲ - تبعید کردن نفی بلد کردن .
لغت نامه دهخدا
( آواره کردن ) آواره کردن. [ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن. اخراج. تبعید کردن. جلاء دادن.
کلمات دیگر: