کلمه جو
صفحه اصلی

گرمی دار

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - دارند. گرما حار . ۲ - دارند. مزاج گرم : و روغن قرع آنک از دان. شیرین گیرند گرمی دار را منفعت کند ...

لغت نامه دهخدا

گرمی دار. [ گ َ ] ( نف مرکب ) دارنده مزاج گرم :
ز گرمی کآن هوا در کار او بود
هوا گفتی که گرمی دار اوبود.
نظامی.
و مردم گرمی دار را [ گوشت خرگور ] زیان دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).


کلمات دیگر: