کلمه جو
صفحه اصلی

بیلی

فرهنگ فارسی

اردک . مرغابی .

لغت نامه دهخدا

بیلی. [ ] ( ص نسبی ) منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبداﷲبن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هَ. ق. که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. ( از انساب سمعانی ). رجوع به بیل شود.

بیلی. ( اِ ) اردک. مرغابی ( در گیلان ). ( یادداشت مؤلف ).

بیلی. [ ب ِ ] ( اِخ ) هَرلد والتر. مستشرق انگلیسی ( متولد 1899 ). از 1936 م. استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است. در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی ( 1943 م. )، متون ختنی ( اول ) ( 1945 م. )، متون بودائی ختنی ( 1941 م. )، و مطالعات هندوسکائی ، متن های ختنی دوم ( 1953 م. ) و سوم ( 1956 م. ) است. ( از دائرة المعارف فارسی ).

بیلی . (اِ) اردک . مرغابی (در گیلان ). (یادداشت مؤلف ).


بیلی . [ ] (ص نسبی ) منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبداﷲبن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هَ . ق . که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. (از انساب سمعانی ). رجوع به بیل شود.


بیلی . [ ب ِ ] (اِخ ) هَرلد والتر. مستشرق انگلیسی (متولد 1899). از 1936 م . استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است . در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه ٔ تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی (1943 م .)، متون ختنی (اول ) (1945 م .)، متون بودائی ختنی (1941 م .)، و مطالعات هندوسکائی ، متن های ختنی دوم (1953 م .) و سوم (1956 م .) است . (از دائرة المعارف فارسی ).


دانشنامه عمومی

بیلی (به فرانسوی: Billey) یک کمون در فرانسه با جمعیت ۲۱۲ نفر است که در Canton of Auxonne واقع شده است.
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)

گویش مازنی

/bili/ آلت تناسلی کودکان ذکور - پروانه ۳اردک

۱آلت تناسلی کودکان ذکور ۲پروانه ۳اردک


پیشنهاد کاربران

در ترجمه ی تیتراژ پایانی بخش دوم انیمه ی دفتر مرگ از این واژه استفاده شده
کسی میدونه در اینجا چه معنی ای داره ؟


کلمات دیگر: