شود شبت
شویت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شویت. [ ش ِ ] ( اِ ) شِوِد. شبت. شبث. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شبت شود.
شویة. [ ش َ وی ی َ ] ( ع اِ ) بقیه قوم هلاک شده. ج ، شوایا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) گوشت بریانی شده. ( از اقرب الموارد ). شَوی . رجوع به شَوی شود.
شویة. [ش َ وی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث شَوی . رجوع به شوی شود.
شویة. [ ش َ وی ی َ ] ( ع اِ ) بقیه قوم هلاک شده. ج ، شوایا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) گوشت بریانی شده. ( از اقرب الموارد ). شَوی . رجوع به شَوی شود.
شویة. [ش َ وی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث شَوی . رجوع به شوی شود.
شویت . [ ش ِ ] (اِ) شِوِد. شبت . شبث . (ناظم الاطباء). رجوع به شبت شود.
کلمات دیگر: