کلمه جو
صفحه اصلی

عملی ساختن

فرهنگ فارسی

بانجام رساندن بعمل در آوردن

لغت نامه دهخدا

عملی ساختن. [ ع َ م َ ت َ ] ( مص مرکب ) به انجام رساندن. به عمل درآوردن. امری را قابل عمل کردن.


کلمات دیگر: