کلمه جو
صفحه اصلی

عمو قزی

فرهنگ فارسی

دختر عم دختر عمو

لغت نامه دهخدا

عموقزی. [ ع َ ق ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: عمو، عم عربی + قز ترکی ، دختر + یاء نسبت ) دخت عم. دخترعمو. در تداول عامه آن را عمقزی گویند که مرکب از عم + قز + ی باشد.


کلمات دیگر: