عمروی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عمروی. [ ع َ ری ] ( اِخ ) محمدبن عثمان بن سعید اسدی کوفی ، مکنی به ابوجعفر و مشهور به عمروی است. وی از دومین نواب خاصه اربعه حضرت ولی عصر ( ع ) بود. و در امانت ، عدالت وعفت همچون پدر خویش ( عثمان بن سعید ) بوده است. وی درجمادی الاولای سال 304 یا 305 هَ.ق. درگذشت و قبرش دربغداد نزدیکی درب سلمان قرار دارد و در آنجا مشهور به شیخ خلانی است. رجوع به ریحانةالادب ج 3 ص 133 شود.
عمروی . [ ع َ ری ] (اِخ ) محمدبن عثمان بن سعید اسدی کوفی ، مکنی به ابوجعفر و مشهور به عمروی است . وی از دومین نواب خاصه ٔ اربعه ٔ حضرت ولی عصر (ع ) بود. و در امانت ، عدالت وعفت همچون پدر خویش (عثمان بن سعید) بوده است . وی درجمادی الاولای سال 304 یا 305 هَ .ق . درگذشت و قبرش دربغداد نزدیکی درب سلمان قرار دارد و در آنجا مشهور به شیخ خلانی است . رجوع به ریحانةالادب ج 3 ص 133 شود.
عمروی . [ ع َ ری ] (اِخ ) عثمان بن سعید اسدی . ملقب به سمان یا زیات ، مکنی به ابوعمرو و مشهور به عمروی است . نسب او به قبیله ٔ بنی عمروبن حریث و یا بنی عمروبن عامربن ربیعه میرسید. و از آن جهت او را سمان یا زیات میگفتند که وی برای کتمان امر سفارت و وکالت خود که از ولی عصر(ع )داشته است تجارت زیت و روغن میکرد. وی شخصی امین و عادل و طاهر و عفیف و از اولین نواب خاصه ٔ اربعه ٔ ولی عصر (ع ) بوده است و سال وفات او را در حدود 257 هَ.ق . نوشته اند. رجوع به ریحانةالادب ج 3 ص 133 شود.