شکر گزار و سپاسگوی ثنا گوی
شکر پرداز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شکرپرداز. [ ش ُ پ َ ] ( نف مرکب ) شکرگزار و سپاس گوی. ( ناظم الاطباء ). سپاسگزار. ثناگوی :
هر سر خاری زبان شکرپردازی شده ست
محمل لیلی همانا در بیابان آمده ست.
هر سر خاری زبان شکرپردازی شده ست
محمل لیلی همانا در بیابان آمده ست.
صائب تبریزی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: