شوهر کردن
فارسی به انگلیسی
to get married, to marry
marry, match , wed
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بشوهری پذیرفتن زن مردی را به عقد نکاح مردی در آمدن ( دختر یا زن ) .
لغت نامه دهخدا
شوهر کردن. [ ش َ / شُو هََ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شوی اختیار کردن. زن مردی شدن. دختری به شوی رفتن.
کلمات دیگر: