ابنه . عمل کله گیر .
کله گیری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کله گیری. [ ک ُ ل َه ْ ] ( حامص مرکب ) ابنه. ( آنندراج ). عمل کله گیر :
قصد پدران نشانه ناپاکی است
این تاج ستانی ز کله گیری هاست.
قصد پدران نشانه ناپاکی است
این تاج ستانی ز کله گیری هاست.
اشرف ( از آنندراج ).
و رجوع به کله گیر شود.دانشنامه عمومی
کله گیری روستایی در دهستان هیدوچ بخش هیدوچ شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۶۶ نفر (۴۹خانوار) بوده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۶۶ نفر (۴۹خانوار) بوده است.
wiki: کله گیری
کلمات دیگر: