کلمه جو
صفحه اصلی

سمیریه

فرهنگ فارسی

نوعی از کشتی .

لغت نامه دهخدا

( سمیریة ) سمیریة. [ س ُ م َ ری ی َ ] ( ع اِ ) نوعی از کشتی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : رای تفرقهم رکب سُمَیْریَّة و اخذمعه طبیباً. ( کامل ابن اثیر ج 7 ص 101 ). || نوعی مسکوک که مردی یهودی بنام سمیر سکه می زد: ضرب دراهم اسلامیه را مردی از یهود که از اهل تیماء و مسمی بسمیر بود مینمود و بدین سبب دراهم مضروب وی را سیمیریه می نامیدند. ( رساله اوزان و مقادیر مقریزی ).

سمیریة. [ س ُ م َ ری ی َ ] (ع اِ) نوعی از کشتی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) : رای تفرقهم رکب سُمَیْریَّة و اخذمعه طبیباً. (کامل ابن اثیر ج 7 ص 101). || نوعی مسکوک که مردی یهودی بنام سمیر سکه می زد: ضرب دراهم اسلامیه را مردی از یهود که از اهل تیماء و مسمی بسمیر بود مینمود و بدین سبب دراهم مضروب وی را سیمیریه می نامیدند. (رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ).



کلمات دیگر: