کلمه جو
صفحه اصلی

عمران سلمی

فرهنگ فارسی

ابن شاهین سلمی حاکم امارت شاهینی در بطیحه اصل او از جامده بود و به بنی سلیم منتسب میشد

لغت نامه دهخدا

عمران سلمی. [ ع ِ ن ِ س َ ل َ ] ( اِخ ) اب-ن حارث سلمی ، مکنی به ابوالحکم. محدث است. رجوع به ابوالحکم ( عمران بن... ) شود.

عمران سلمی. [ ع ِ ن ِ س َ ل َ ] ( اِخ ) ابن شاهین سلمی. حاکم امارت شاهینی در بطیحة. اصل او ازجامدة ( از اعمال واسط ) بود و به بنی سلیم منتسب میشد. وی ابتدا در جنگلها و نیزارها متواری بود و پس از اندکی گروهی از شکارگران و راهزنان را در گرد خویش جمع کرد و برای خود قدرتی فراهم آورد که حکومت واسط از سرکوب وی عاجز بود. در این هنگام ابن شاهین بر «جامدة» مستولی گشت و پس از اندکی دامنه حکومتش تا نواحی بطائح گسترش یافت. در سال 338 هَ.ق. معزالدوله دیلمی سپاهی از بغداد برای سرکوب وی فرستاد، ولی این سپاه شکست خورد و پس از برخوردهای دیگر که بین سپاه معزالدوله و عمران روی داد، قرارداد صلحی بین آنان منعقد گشت مبنی بر اینکه امارت بطیحة ازآن ِ عمران باشد. بدینسان عمران مدت چهل سال با کمال قدرت حکومت کرد و در سال 369 هَ.ق. به مرگ طبیعی درگذشت و پس ازاو فرزندانش حکومت را به ارث بردند. ( از الاعلام زرکلی و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 543 ). رجوع به تاریخ ابن خلدون ج 3 ص 423 و تاریخ ابن اثیر ج 8 ص 159 شود.

عمران سلمی . [ ع ِ ن ِ س َ ل َ ] (اِخ ) اب-ن حارث سلمی ، مکنی به ابوالحکم . محدث است . رجوع به ابوالحکم (عمران بن ...) شود.


عمران سلمی . [ ع ِ ن ِ س َ ل َ ] (اِخ ) ابن شاهین سلمی . حاکم امارت شاهینی در بطیحة. اصل او ازجامدة (از اعمال واسط) بود و به بنی سلیم منتسب میشد. وی ابتدا در جنگلها و نیزارها متواری بود و پس از اندکی گروهی از شکارگران و راهزنان را در گرد خویش جمع کرد و برای خود قدرتی فراهم آورد که حکومت واسط از سرکوب وی عاجز بود. در این هنگام ابن شاهین بر «جامدة» مستولی گشت و پس از اندکی دامنه ٔ حکومتش تا نواحی بطائح گسترش یافت . در سال 338 هَ .ق . معزالدوله ٔ دیلمی سپاهی از بغداد برای سرکوب وی فرستاد، ولی این سپاه شکست خورد و پس از برخوردهای دیگر که بین سپاه معزالدوله و عمران روی داد، قرارداد صلحی بین آنان منعقد گشت مبنی بر اینکه امارت بطیحة ازآن ِ عمران باشد. بدینسان عمران مدت چهل سال با کمال قدرت حکومت کرد و در سال 369 هَ .ق . به مرگ طبیعی درگذشت و پس ازاو فرزندانش حکومت را به ارث بردند. (از الاعلام زرکلی و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 543). رجوع به تاریخ ابن خلدون ج 3 ص 423 و تاریخ ابن اثیر ج 8 ص 159 شود.



کلمات دیگر: