( مصدر ) چیزی را بعنوان گرو نزد کسی گذاشتن : بیک تن ده از روم تا وان دهی روان را و جان را گروگان دهی .
گروگان دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گروگان دادن. [ گ ِ رَ / رُو دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را به گرو سپردن. چیزی را به رهن کسی دادن :
بیک تن ده از روم تاوان دهی
روان را و جان راگروگان دهی.
بیک تن ده از روم تاوان دهی
روان را و جان راگروگان دهی.
فردوسی.
کلمات دیگر: