مترادف تراوش : تراب، ترشح، سرایت، نشت، نشر، تراویدن، حاصل، نتیجه
تراوش
مترادف تراوش : تراب، ترشح، سرایت، نشت، نشر، تراویدن، حاصل، نتیجه
فارسی به انگلیسی
oozing, exudation, leakage, seepage, osmosis
dribble, drip, exudation, infiltration, leak, leakage, ooze, percolation, permeation, seepage, transfusion
فارسی به عربی
افراز , تسرب , دفق
مترادف و متضاد
نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد
ریزش، سوراخ، ترشح، چکه، تراوش، نشت
ریزش، کسری، کمبود، کسر، ترشح، چکه، تراوش، نشت، فاش شدگی
ترشح، دفع، تراوش، اختفا، پنهان سازی
ریزش، جریان، جوش، تراوش
برون نشست، تراوش
عرق، نفوذ، ترشح، تراوش، رسوخ، فرانشت
تراب، ترشح، سرایت، نشت، نشر
حاصل، نتیجه
۱. تراب، ترشح، سرایت، نشت، نشر
۲. تراویدن
۳. حاصل، نتیجه
فرهنگ فارسی
تراویدن
( اسم ) عمل تراویدن .
( اسم ) عمل تراویدن .
عبور مولکولها یا اتمها یا یونها از محیط متخلخل یا تراوا
فرهنگ معین
(تَ وُ ) (اِمص . ) ترشح ، چکه .
لغت نامه دهخدا
تراوش. [ ت َ وِ ] ( اِمص ) تراویدن. ( ناظم الاطباء ). چکیدن. با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). || ترشح و تقطیر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تراوش کردن و تراوش نمودن شود.
فرهنگ عمید
= تراویدن
تراویدن#NAME?
دانشنامه عمومی
تراوِش ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تراوش (زیست شناسی)
تراوش (مواد)
تراوش (زیست شناسی)
تراوش (مواد)
wiki: حرکت و فیلتراسیون مایعات (یا سایر سیالات) درون مواد پر روزن (متخلخل) گفته می شود.
wiki: تراوش (مواد)
فرهنگستان زبان و ادب
{permeation} [شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] عبور مولکول ها یا اتم ها یا یون ها از محیط متخلخل یا تراوا
واژه نامه بختیاریکا
تِلَوِه
جدول کلمات
نشت
پیشنهاد کاربران
نشت، ترشح، تراب، سرایت، نشر، تراویدن، حاصل، نتیجه
تراوش کلیه های بدن . تراوش یعنی خروج اب و پلاسما ( خوناب ) به جز پروتئین از کلافک به درون کپسول بومن است در نتیجه فشار خون از کلافک خارج شده و به کپسول بومن وارد می شود. پروتئین ها در بیشتر اوقات نمی توانند از بافت پوششی منفذ دار مویرگ های نفرون ها خارج شوند البته اگر پروتئین ها عبور هم کنند توسط غشای پایه مویرگ های کلافک که پنج برابر ضخیم تر از غشای پایه مویرگ های منفذدار قسمت های دیگر بدن است از خروج پروتئین ها جلوگیری می کند. 🍁
خروج پلاسما و اب از کلافک به کپسول بومن به جز پروتئین ها
کلمات دیگر: