مترادف ترسناک : بیمناک، ترس آور، ترس آلود، تهدیدآمیز، خوف انگیز، خوفناک، دهشتناک، دهشت آور، دهشت انگیز، رعب آور، رعب انگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، موهش، مهیب، مهیل، وحشتناک، وحشت انگیز، وحشت بار، وهمناک، هولناک
ترسناک
مترادف ترسناک : بیمناک، ترس آور، ترس آلود، تهدیدآمیز، خوف انگیز، خوفناک، دهشتناک، دهشت آور، دهشت انگیز، رعب آور، رعب انگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، موهش، مهیب، مهیل، وحشتناک، وحشت انگیز، وحشت بار، وهمناک، هولناک
فارسی به انگلیسی
frightening
dreadful
bloodcurdling, grisly, horrid, macabre, terrible, ugly
فارسی به عربی
بشع , رائع , فظیع , قبیح , کبیر , متجهم , مخیف , مروع , مریع , هائل
مترادف و متضاد
شنیع، زشت، زننده، مخوف، ترسناک، مهیب، عنیف، وقیح، سهمگین
زشت، ترسناک، کریه، مهیب، بد منظر، بد گل، نا زیبا، بی قواره
ترسان، ترسناک
ترسان، ترسناک
مخوف، ترسناک
مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتاور، ترس اور، وحشتناک، خوفناک، بسیار بد، مهیب، هولناک، سهمناک
بد، مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتناک، خوفناک، مهیب
مخوف، ترسناک، ژیان، شوم، رنگ پریده، هولناک
سخت، ترسناک، دشوار، قوی، نیرومند، مهیب، سهمگین
ترسناک، ژیان، مهیب
سخت، ترسناک، شوم، عبوس، ظالمانه، ظالم
ترسناک، عظیم، سرشار، عظیم الجثه، فاحش، شگرف
زننده، ترسناک، شوم، نفرت انگیز، عبوس، ناخوانده، مهیب، نامطبوع، دافع، بد قیافه، نهی کننده
ترسناک، شوم، وخیم، مهیب
زشت، ترسناک، نفرت انگیز، نامطبوع، سهمناک
ترسناک، وحشتناک، مهیب
زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز
ترسناک، خوفناک، وابسته برقص مرگ
ترسناک
ترسناک، عظیم، مهیب، فوق العاده، هولناک
مهیج، ترسناک، ژیان
ترسناک، موحش، سهمناک
ترسناک، کابوس مانند
ترسان، ترسناک، لرزان، مرتعش، مرتعش کننده
فرهنگ فارسی
ترس آور، بیمناک، دارای ترس، ترسو
( صفت ) بیمناک خوف انگیز ترس آور.
( صفت ) بیمناک خوف انگیز ترس آور.
فرهنگ معین
(تَ ) (ص مر. ) خوف انگیز، ترس - آور.
لغت نامه دهخدا
ترسناک. [ ت َ ] ( ص مرکب ) مخوف و خوفناک و خطرناک و هولناک. ( ناظم الاطباء ). || بیمناک. هراسناک. وحشتناک. خائف : و پارسیان از وی سخت ترسناک بودند و هرگاه رجوع به بهرام کردندی و شکایتی نمودندی ایشان را تسکین دادی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 78 ).
پیل شاهی است لیک باهیبت
همه کس ترسناک ازاین صولت.
در این ترسناکان دلیری کنم.
ز دزدان بود روز و شب ترسناک.
غم و درد برد از دل ترسناک.
ز بسیاری وحش صحرا چه باک ؟
پیل شاهی است لیک باهیبت
همه کس ترسناک ازاین صولت.
سنائی.
بدل گفت آن به که شیری کنم در این ترسناکان دلیری کنم.
نظامی.
توانگر که باشد زرش زیر خاک ز دزدان بود روز و شب ترسناک.
نظامی.
برآسود بر خاک از آن ترس و باک غم و درد برد از دل ترسناک.
نظامی.
نه ایم از هجوم عرب ترسناک ز بسیاری وحش صحرا چه باک ؟
هاتفی ( از آنندراج ).
و رجوع به ترس و ترسناکی شود.فرهنگ عمید
۱. ترس آور.
۲. [قدیمی] بیمناک، دارای ترس، ترسو.
۲. [قدیمی] بیمناک، دارای ترس، ترسو.
دانشنامه عمومی
ترسناک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
داستان ترسناک
وحشت ژاپنی
فیلم ترسناک
ترس و بقا
داستان ترسناک
وحشت ژاپنی
فیلم ترسناک
ترس و بقا
wiki: ترسناک
واژه نامه بختیاریکا
سَر دِل بَر؛ پرک بُر؛ هوفناکی
جدول کلمات
مهیب, هایل
پیشنهاد کاربران
ترس + آک ( اسم + ن که از برای راحتی بیان اضافه شده + پسوند فاعلی ) . . . همانند: بیمناک ، وحشتناک ، دردناک و خطرناک. . .
هایل
هراس انگیز
مخوف
بیمناک، ترس آور، ترس آلود، تهدیدآمیز، خوف انگیز، خوفناک، دهشتناک، دهشت آور، دهشت انگیز، رعب آور، رعب انگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، موهش، مهیب، مهیل، وحشتناک، وحشت انگیز، وحشت بار، وهمناک، هولناک
هایب
scary - horror به معنی ترسناک هستند
مُدهِش
هایل. . . مهیب. . . هولناک. . .
کلمات دیگر: