ابریشم گر ابریشم ساز .
بریشم گر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بریشم گر. [ ب َ ش َ گ َ ] ( ص مرکب ) ابریشم گر. ابریشم ساز. ( ناظم الاطباء ) :
گرچه یکی کرم بریشم گر است
باز یکی کرم بریشم خور است.
گرچه یکی کرم بریشم گر است
باز یکی کرم بریشم خور است.
نظامی.
کلمات دیگر: