کلمه جو
صفحه اصلی

برکران

فارسی به انگلیسی

lateral

lateral, onshore


فرهنگ فارسی

بر کنار دور .

لغت نامه دهخدا

برکران. [ب َ ک َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) برکنار. دور :
کسی را که بینی ز حق برکران
منه با وی ای خواجه حق در میان.
سعدی.
رجوع به کران شود.


کلمات دیگر: