کلمه جو
صفحه اصلی

ظهره

فرهنگ فارسی

متاع خانه . یا قبیله مرد

لغت نامه دهخدا

ظهرة. [ ظَ هََ رَ ] (ع اِ) متاع خانه . (مهذب الاسماء). رخت سرای . || قبیله ٔ مرد.


ظهرة. [ ظِ رَ ] (ع اِ) یاریگر. مددکار. ظهیر. ظُهرة. || قبیله و قوم مرد: جأنا بظهرته ؛ أی عشیرته .


ظهرة. [ ظُ رَ ] (ع اِ) سنگ پشت . || مددکار. ظِهرة. ظهیر. || قبیله ٔ مرد: جاءَنا فی ظُهرته ؛ یعنی با قوم خود.


( ظهرة ) ظهرة. [ ظِ رَ ] ( ع اِ ) یاریگر. مددکار. ظهیر. ظُهرة. || قبیله و قوم مرد: جأنا بظهرته ؛ أی عشیرته.

ظهرة. [ ظُ رَ ] ( ع اِ ) سنگ پشت. || مددکار. ظِهرة. ظهیر. || قبیله مرد: جاءَنا فی ظُهرته ؛ یعنی با قوم خود.

ظهرة. [ ظَ هََ رَ ] ( ع اِ ) متاع خانه. ( مهذب الاسماء ). رخت سرای. || قبیله مرد.

دانشنامه عمومی

ظهره (استان شلف). ظهره (به عربی: الظهرة) یک شهرداری در الجزایر است که در استان الشلف واقع شده است. ظهره ۲۱٬۲۸۴ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای الجزایر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ظَهْرِهِ: کمرش - پشتش
معنی یَظْلَلْنَ: دائماً می شوند- می مانند (از افعال ناقصه است که معنی اش با عبارت بعدش کامل می گردد.عبارت "فَیَظْلَلْنَ رَوَاکِدَ عَلَیٰ ظَهْرِهِ " یعنی : به روی آب ساکن و بیحرکت میمانند)
ریشه کلمه:
ظهر (۵۹ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)


کلمات دیگر: