کلمه جو
صفحه اصلی

طارمه

فرهنگ فارسی

خانه از چوب معرب تارم یا خرگاه

لغت نامه دهخدا

( طارمة ) طارمة. [ رَ م َ ]( معرب ، اِ ) خانه از چوب. معرّب تارم. ( منتهی الارب ). خانه چوبین چون قبه. ج ، طارمات. ( دستوراللغه ادیب نطنزی ). بیت من خشب. فارسی معرب ، نقله الجوهری ، و زاد الازهری : کالقبة. ( تاج العروس ). خانه از چوب چون گنبدی. ( زمخشری ). || هر بناء گرد. ( زمخشری ). || خرگاه. ج ، طوارم. ( مهذب الاسماء ).

طارمة. [ رَ م َ ](معرب ، اِ) خانه ٔ از چوب . معرّب تارم . (منتهی الارب ). خانه ٔ چوبین چون قبه . ج ، طارمات . (دستوراللغه ٔ ادیب نطنزی ). بیت من خشب . فارسی معرب ، نقله الجوهری ، و زاد الازهری : کالقبة. (تاج العروس ). خانه ٔ از چوب چون گنبدی . (زمخشری ). || هر بناء گرد. (زمخشری ). || خرگاه . ج ، طوارم . (مهذب الاسماء).


دانشنامه عمومی

طارمه، بطور کلی همان ایوان یا صفه است که در معماری بیشتر نقاط ایران رواج دارد. طارمه فضای است از یک طرف باز و گاهی بدون سقف و به عنوان نشیمن موقت فصلی، دالان و ارتباط دهنده چند فضا مورد استفاده قرار می گیرد. ایوان، تالار و صفه های مناطق مرکزی ایران، هر چند می تواند بخشی یا در بعضی موارد همه عملکردهای یاد شده را داشته باشد ولی اصلی ترین کارکرد آن همان فضای نشیمن موقت فصلی است. طارمه ها تا حدی عملکردی شبیه صفهٔ خانه های چهار صفه زواره دارند. در آنجا نیز صفه ها بنابر کاربرد خاص آنها به نام های صفه دالان، باغچه، زمستانی و غیره خوانده می شوند. واژه طارمه در مجموع برای فضای خاص نشیمن موقت کاربرد دارد و از واژه های «طارمه میانی» (مابین) برای فضاهای ارتباطی مثل «راهرو» و «دالان» و «طارمه ری آب انباری» (روی آب انبار) نیز استفاده می شود.


کلمات دیگر: