کلمه جو
صفحه اصلی

عادل ها

دانشنامه عمومی

عادل ها (ترجمه فارسی: راستان) عنوان نمایشنامه ای نوشتهٔ آلبر کامو نویسندهٔ معروف فرانسوی تبار است. وی این نمایشنامه را در سال ۱۹۴۹ منتشر ساخت. نام اصلی نمایشنامه در زبان فرانسه «Les Justes» (به معنی عادل ها) و ترجمه انگلیسی آن «The Just Assassins» (آدم کشان عادل) است.
"راستان"، ترجمهٔ سپیده نوروزی، انتشارات نیلوفر
https://novler.com/_novel/n26969/راستان
ماجرای این نمایشنامه در روسیه قرن نوزدهم می گذرد. زمانی که جامعه روسیه پر از رنج و ستم بود. عادل ها داستان گروهی از انقلابی های روسی در سال ۱۹۰۵ میلادی است که تصمیم به ترور دوک بزرگ سرژ می گیرند. اما در روز ترور می بینند که دوک همراه دو کودک اش در محل حاضر شده است؛ و این باعث می شود که در بین قهرمانان قصه درگیری هایی رخ دهد. این دوک برای ایشان نماد استبداد در حکومت تزاری روسیه بود.
رویدادهای این نمایشنامه منشأ تاریخی دارند اما این بدان معنا نیست که نمایشنامه صرفاً تاریخی باشد. اما با این وجود نویسنده مدعی است که سعی کرده تا آنچه را واقعی بوده در نمایشنامه مصور سازد.
این نمایشنامه برای اولین بار در ۱۵ دسامبر ۱۹۴۹ در تئاتر ابرتو، به کارگردانی پل اوتلی روی صحنه رفت.

نقل قول ها

عادل ها (به فرانسوی: Les Justes) عنوان نمایشنامه ای نوشتهٔ آلبر کامو نویسندهٔ معروف فرانسوی تبار است. وی این نمایشنامه را در سال ۱۹۴۹ منتشر ساخت.
• «افشای بی عدالتی کافی نیست. برای از بین بردن آن باید جان نثار کرد.»• «یگانه کفارهٔ من این است که خود را در همان حد که هستم بپذیرم.»• «در نفرت سعادتی نیست.»• «عشق یعنی همین. یعنی همه چیز را باید ارزانی کرد. همه چیز را باید فدا کرد، بی طمع پاداشی.»• «با مرگ یک انسان خیلی چیزها می میرند.»• «چیزی پست تر از جانی بودن وجود دارد و آن ناگزیر ساختن کسی به جنایت است که برای این کار ساخته نشده است.»• «مردن برای رهایی از تضادهای خود از زیستن با این تضادها بسی آسان تر است.»• «یانک: من به انقلاب پیوسته ام، چون زندگی را دوست دارم.»• «استپان: من زندگی را دوست ندارم، عدالت را دوست دارم. چون عدالت بهتر از زندگی است.»• «ما محکوم هستیم از خودمان بزرگ تر باشیم.»• « «یانگ» دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک. صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکی اش بازگرداند و خنده اش را یادتان هست؟ گاهی بی دلیل می خندید. چه قدر جوان بود! حالا هم باید بخندد، باید با صورت نهفته در خاک بخندد.»• «گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب می دانید که امروز، روز تزکیه نفس و اثبات آنچه در راهش مبارزه می کنیم، فرا رسیده. در این ساعت چیزی ظهور می کند که شهادتی است از سوی ما برای بقیه سر به طغیان ها برداشته ها.»• «این، عشق است، دار و ندارت را بده، همه چیز را بدون توقع بازگشت، قربانی کن.»

پیشنهاد کاربران

صلحاء. [ ص ُ ل َ ] ( ع ص، اِ ) صلحا. ج ِ صلیح، بمعنی صالح


کلمات دیگر: