کلمه جو
صفحه اصلی

نمال

فرهنگ فارسی

جمع نمل و نمله است

لغت نامه دهخدا

نمال. [ ن َم ْما ] ( ع ص ) سخن چین. ( منتهی الارب ). نیک سخن چین. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نمام. که بسیار سخن چینی کند.

نمال. [ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نمل و نملة. رجوع به نملة شود.

نمال . [ ن َم ْما ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ). نیک سخن چین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمام . که بسیار سخن چینی کند.


نمال . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نمل و نملة. رجوع به نملة شود.



کلمات دیگر: