( اسم ) ۱ - آمله ۲ - ازگیل .
یک دان. زعرور ٠ یکی نلک است ٠
یک دان. زعرور ٠ یکی نلک است ٠
نلکة. [ ن ُ / ن ِ ک َ ] (ع اِ) یک دانه ٔ زعرور. (ناظم الاطباء). یکی نلک است . (منتهی الارب ). رجوع به نلک [ ن ُ / ن ِ ] شود.
نلکه . [ ن ِ ک َ / ک ِ ] (اِ) ازگیل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ازگیل شود. || آمله . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به آمله شود.