کلمه جو
صفحه اصلی

نگران خاطر

فرهنگ فارسی

آشفته خاطر . مضطرب . پریشان

لغت نامه دهخدا

نگران خاطر. [ ن ِ گ َ طِ ] ( ص مرکب ) آشفته خاطر. مضطرب. پریشان : اصحاب نگران خاطر شدند. ( انیس الطالبین ص 203 ). صاحب منزل از آن حال نگران خاطر شد. ( انیس الطالبین ص 167 ). من قوی نگران خاطر شدم از جهت گریختن غلام. ( انیس الطالبین ص 92 ).


کلمات دیگر: