خوشنودی خرسندی
خوشندی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوشندی. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ُ ] ( حامص ) خوشنودی. خرسندی :
که بر دین پاکیزه ایزدی
ز تو هست دادار را خوشندی.
که بر دین پاکیزه ایزدی
ز تو هست دادار را خوشندی.
فردوسی.
بخوشندی چه کنی چون چنین کنی بغضب.فرخی.
پیشنهاد کاربران
حسین کوچکی نژاد
کلمات دیگر: