کلمه جو
صفحه اصلی

شکر سنگ

فرهنگ فارسی

یک نوع سنگی است که چون ساییده آنرا بر موضعی که خون آید بریزند باز ایستد .

لغت نامه دهخدا

شکرسنگ. [ ش َ ک َ س َ] ( اِ مرکب ) یک نوعی سنگی که چون ساییده آنرا بر موضعی که خون آید بریزند بازایستد. ( ناظم الاطباء ). آنرا سنگ زخم نیز گویند، به تازی حجرالعاج و حجرالاعرابی نیز خوانند، چون سوده آن سپید و شیرین است آنرا شکرسنگ گفته اند و بدو مداوای زخم کنند، و از دیار عرب خیزد از این جهت آنرا حجر اعرابی گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). حجر اعرابی است و آن سنگی باشد سفید، چون آنرا بسایند و بر موضعی که خون می آمده باشد ریزندخون را بازدارد. ( برهان ). اسم فارسی حجرالعاج است. ( تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.

پیشنهاد کاربران

شکر سنگ : سیلت ریزدانه ، نرمه سیمان. ( اصطلاحات ساختمان سازی و بنایی )

شکر سنگ، با نام علمی �پرلیتِ گرانولار�. ساختار سلول های این سنگ قابل تغییر است. گرانولار در ساخت کاشی و صافی های صنعتی به کار میرود. در ملاتهای سنتی، از شکر سنگ به همراه شیره آهک شیره سوخته خرما یا انگور ( به جای آب ) گل رس مرغوب ملات �قیرچارو� به دست می آید که در برابر آب و رطوبت بسیار مقاوم است.


کلمات دیگر: