کلمه جو
صفحه اصلی

سیبک

فارسی به انگلیسی

ball joint, ball-and-socket joint, gimbals, tuber

tuber


ball-and-socket joint, gimbals


مترادف و متضاد

tuber (اسم)
تکمه، دکمه، سیبک، زگیل، برامدگی زگیل مانند، برجستگی قارچ دنبلان

فرهنگ فارسی

آلتی است در اتومبیل تقریبا به شکل سیب که در فاصله اتصال سگدست و میل فرمان قرار دارد .
بمعنی سبک پوشیدن سطح چیزی را

لغت نامه دهخدا

سیبک. [ ب َ ] ( ع مص ) به معنی سبک پوشیدن سطح چیزی را. ( از دزی ج 1 ص 711 ). رجوع به سبک شود.

دانشنامه عمومی

سیبک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سیبک فرمان
سیبک (بروجن)
سیبک (فریدون شهر)

گویش مازنی

/sibak/ زایده – قوزک

زایده – قوزک



کلمات دیگر: