( مصدر ) بر انگیختن خواهان کردن .
تحضیض
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) برانگیختن ، ترغیب کردن .
لغت نامه دهخدا
تحضیض. [ ت َ ]( ع مص ) برافژولیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برافژولیدن یعنی بارغبت کردن. ( دهار ). برانگیختن کسی را بر جنگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برانگیختن وبرغلانیدن. ( آنندراج ). || ( اصطلاح نحو ) در اصطلاح علم نحو، طلبیدن چیزیست به تحریک و طلب شدید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به حرف تحضیض شود.
فرهنگ عمید
برانگیختن.
کلمات دیگر: