کلمه جو
صفحه اصلی

رنگ باختن

فارسی به انگلیسی

to turn pale, to lose one's colour


فرهنگ فارسی

( مصدر ) کمرنگ شدن پریدگی رنگ ( صورت و غیره ) .

فرهنگ معین

( ~. تَ )(مص ل . ) بی رنگ شدن .

لغت نامه دهخدا

رنگ باختن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) پریدن رنگ از ترس و بیم. زرد شدن رنگ چهره از ترس. رنگ پریدن. رجوع به رنگ پریدن شود :
رنگ می بازد ز نام بوسه یاقوت لبش
از اشارت آب می گردد هلال غبغبش.
صائب ( از آنندراج ).
باختم رنگ ، شب وصل تو چون روی نمود
چهره ام زرد شد از پرتو مهتابی خویش.
ناصرعلی ( از بهار عجم ).


کلمات دیگر: