کلمه جو
صفحه اصلی

رمس

فارسی به انگلیسی

grave

فرهنگ فارسی

کرسی آرندیسمان در مارن ( فرانسه ) در ساحل رود وسل در محل التقای آن با رود ان دارای ۱۸۳۶۱٠ تن سکنه . کلیسای مهمی دارد . محصولات شیمیایی وصنایع مکانیکی و فلزی آن مهم و شراب شاهپانی آن معروفست .
قبر، گور، خاک گور، صدای آهسته، رموس وارماس جمع
( اسم ) ۱ - گور قبر . ۲ - خاک گور . ۳ - ( تصوف ) نفی عین و اثر آن از دل .

فرهنگ معین

(رَ مْ ) [ ع . ] (اِ. ) گور.

لغت نامه دهخدا

رمس. [ رَ ] ( ع مص ) دفن کردن مرده. ( منتهی الارب ). دفن کردن چیزی و پوشانیدن آن. ( از اقرب الموارد ).در خاک پنهان کردن. ( زوزنی ). || پوشیده داشتن خبر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سنگ انداختن. ( منتهی الارب ). سنگ انداختن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || هموار و ناپدید کردن پشته گور. ( منتهی الارب ). مقابل تسنیم. ( از اقرب الموارد ). || سر به آب فروبردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || محو کردن آثار چیزی. ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || پوشانیدن باد، آثار دیار و خانه ها را. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گور. ( منتهی الارب ). قبری که با زمین اطرافش برابر باشد. ( از اقرب الموارد ). || خاک گور. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). ج ، رُموس ،اَرماس. ( اقرب الموارد ). خاک قبر و گور. ( برهان ).
- طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گرداند. دعائی است از برای اموات.
|| موضع قبر. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

رمس. [ رَ ] ( اِخ ) رجوع به رنس شود.

رمس . [ رَ ] (اِخ ) رجوع به رنس شود.


رمس . [ رَ ] (ع مص ) دفن کردن مرده . (منتهی الارب ). دفن کردن چیزی و پوشانیدن آن . (از اقرب الموارد).در خاک پنهان کردن . (زوزنی ). || پوشیده داشتن خبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سنگ انداختن . (منتهی الارب ). سنگ انداختن کسی را. (از اقرب الموارد). || هموار و ناپدید کردن پشته ٔ گور. (منتهی الارب ). مقابل تسنیم . (از اقرب الموارد). || سر به آب فروبردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || محو کردن آثار چیزی . (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || پوشانیدن باد، آثار دیار و خانه ها را. (از اقرب الموارد). || (اِ) گور. (منتهی الارب ). قبری که با زمین اطرافش برابر باشد. (از اقرب الموارد). || خاک گور. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، رُموس ،اَرماس . (اقرب الموارد). خاک قبر و گور. (برهان ).
- طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گرداند. دعائی است از برای اموات .
|| موضع قبر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. دفن کردن، در خاک پنهان ساختن.
۲. پوشاندن و پنهان کردن چیزی.
۳. سنگ انداختن.

دانشنامه عمومی

رمس (دهستان) دهستانی در امارات
رمس نام شهری در فرانسه
رمس (رود) نام رودی در ایالت بادن-وورتمبرگ، جنوب غرب آلمان


کلمات دیگر: