رمس
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
قبر، گور، خاک گور، صدای آهسته، رموس وارماس جمع
( اسم ) ۱ - گور قبر . ۲ - خاک گور . ۳ - ( تصوف ) نفی عین و اثر آن از دل .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
- طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گرداند. دعائی است از برای اموات.
|| موضع قبر. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
رمس. [ رَ ] ( اِخ ) رجوع به رنس شود.
رمس . [ رَ ] (اِخ ) رجوع به رنس شود.
رمس . [ رَ ] (ع مص ) دفن کردن مرده . (منتهی الارب ). دفن کردن چیزی و پوشانیدن آن . (از اقرب الموارد).در خاک پنهان کردن . (زوزنی ). || پوشیده داشتن خبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سنگ انداختن . (منتهی الارب ). سنگ انداختن کسی را. (از اقرب الموارد). || هموار و ناپدید کردن پشته ٔ گور. (منتهی الارب ). مقابل تسنیم . (از اقرب الموارد). || سر به آب فروبردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || محو کردن آثار چیزی . (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || پوشانیدن باد، آثار دیار و خانه ها را. (از اقرب الموارد). || (اِ) گور. (منتهی الارب ). قبری که با زمین اطرافش برابر باشد. (از اقرب الموارد). || خاک گور. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، رُموس ،اَرماس . (اقرب الموارد). خاک قبر و گور. (برهان ).
- طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گرداند. دعائی است از برای اموات .
|| موضع قبر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
۲. پوشاندن و پنهان کردن چیزی.
۳. سنگ انداختن.
دانشنامه عمومی
رمس نام شهری در فرانسه
رمس (رود) نام رودی در ایالت بادن-وورتمبرگ، جنوب غرب آلمان
«Rems»، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد