( صفت ) ۱- منسوب به پرنیاندارای پرنیان از پرنیان . ۲- برنگ پرنیان . ۳- شمشیر .
پرنیانی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) (ص نسب . ) ۱ - مانند پرنیان ، دارای پرنیان . ۲ - به رنگ پرنیان . ۳ - کنایه از: شمشیر.
لغت نامه دهخدا
پرنیانی. [ پ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به پرنیان. از پرنیان. دارای پرنیان :
هوا شد ز بس پرنیانی درفش
چو بازار چین زرد و سرخ و بنفش.
ستاره شده سرخ و زرد و بنفش.
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زرّ نام ملک برنبشته
دگر آهن آبداده یمانی.
هوا شد ز بس پرنیانی درفش
چو بازار چین زرد و سرخ و بنفش.
فردوسی.
ز بس نیزه و پرنیانی درفش ستاره شده سرخ و زرد و بنفش.
فردوسی.
|| برنگ پرنیان ؛ به آب و تلألؤ پرنیان : ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زرّ نام ملک برنبشته
دگر آهن آبداده یمانی.
دقیقی.
فرهنگ عمید
۱. زیبا و لطیف مانند پرنیان، مانند پرنیان.
۲. از جنس پرنیان
۲. از جنس پرنیان
کلمات دیگر: