کلمه جو
صفحه اصلی

تراست

فارسی به انگلیسی

combine, trust


trust


فرهنگ فارسی

(اقتصاد) کارتل، اتحادیه‌ی انحصاری


فرهنگ معین

(تِ ) [ انگ . ] (اِ. ) اتحادیه ای مرکب از چند مؤسسة صنعتی یا مالی برای در دست گرفتن قیمت ها و کاستن از میزان رقابت ها.

فرهنگ عمید

اتحادیه ای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانیِ مربوط به یک رشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت، و حفظ منافع خودشان تشکیل می شود.

دانشنامه عمومی

تراست ممکن است در یکی از این معانی استفاده شود:
تراست اس اس سی خودروی مافوق صوت
تراست (حقوق) نهادی در نظام حقوقی کامن لا
تراست (انحصار) اتحادیه ای از شرکت ها
رانش
گسل تراست (راندگی) نوعی گسل معکوس

دانشنامه آزاد فارسی

تِراسْت (trust)
ترتیباتی که به موجب آن شخص یا گروهی از اشخاص (امین یا امنا) اموالی را برای اشخاصی که دارای منافع در آن اموال هستند، نگهداری می کنند. تراست می تواند ترتیباتی حقوقی باشد که براساس آن طرفِ «الف» اختیار و اجازۀ ادارۀ اموال متعلق به طرفِ «ب» به نفع طرف «ج» را برعهده دارد. طرف «الف» و «ب» ممکن است شخص واحدی باشد، اما دو طرف «ب» و «ج» نمی توانند یکی باشند. تراست امور خیریه آن است که منابع و وجوه حاصل از آن برای مقاصد و امور خیریه نگهداری و اداره می شود. تراست تجاری آن است که شرکت های مختلف از راه انتقال سهام خود به «تراست» یا با ایجاد یک «شرکت مادر» که سهام آن توسط شرکت های عضو تأمین می شود، تأسیس می کنند.


کلمات دیگر: