( مصدر )۱- آشکار کردن . ۲- با کسی رو یا روی جنگ کردن . ۳- به آواز خواندن . ۴- دشنام دادن . ۵- آشکار پیدا.
نام بتی که قبیله هوازن می پرستیدند
نام بتی که قبیله هوازن می پرستیدند
جهار. [ ج ِ ] (اِخ ) نام بتی که قبیله ٔ هوازن می پرستیدند. (از منتهی الارب ).
جهار. [ ج َ ] (ع اِ) لقیته نهاراً جهاراً؛ دیدم او را در روز بی پرده و حجاب . (منتهی الارب ). رجوع به جِهار شود.
مولوی .
میرخسرو (از آنندراج ).
جهار. [ ج ِ ] (معرب ، اِ) از چهار فارسی که آنرا عرب اِستار نیز گویند. (المعرب جوالیقی ص 42).