پریشب .
پردوش
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پَ ) (ق مر. ) پرشیب .
لغت نامه دهخدا
پردوش. [ پ َ ] ( ق مرکب ) پریشب :
پردوش و پرندوش چسان بود خرابات
گوئید و مترسید اگر مست خرابید.
میره ت ُ دارو بده خوم ایگیرمت.
پردوش و پرندوش چسان بود خرابات
گوئید و مترسید اگر مست خرابید.
مولوی.
دوش گدُم ُ پردوش گدُم بازم اگمّت میره ت ُ دارو بده خوم ایگیرمت.
( به لهجه بختیاری ).
فرهنگ عمید
۱. شب گذشته.
۲. پریشب: پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغت نامه: پردوش ).
۲. پریشب: پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغت نامه: پردوش ).
کلمات دیگر: