( اسم ) کفل و ساغری اسب و استر و مانند آن .
پرخچ
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پَ رَ ) (اِ. )کفل و سُرین اسب و استر و مانند آن .
لغت نامه دهخدا
پرخچ. [ پ َ رَ ] ( اِ ) پشت و کفل و ساغری اسب و استر و غیره :
همی تا کیم کرد باید نگاه
به پشت و پرخج غلیواج و رنگ.
همی تا کیم کرد باید نگاه
به پشت و پرخج غلیواج و رنگ.
مسعودسعد ( از شعوری ).
رجوع به پرخج و پرخش شود.فرهنگ عمید
= پرخش۱
پرخش۱#NAME?
کلمات دیگر: